سپیدارها هیچ نخواهند گفت
بی آن که بداند کدامین باد می راندش
به پیش
ولی کسی این رویداد را در دفتر روزانه اش ننگاشت
انحرافی جزئی از مگسگ کافی بود
برای بازگشت باغ قدیمی به زیر چمن های سبز
سپیدارها هیچ نخواهند گفت
تا بشناسیمشان
باریکه راه ها پرتگاه ها را می بلعید
و از فراز پرتگاه ها می گذشت
به سوی علفزارهای دیگر سو
و پرندگان همراه ساکت بودند درست زمانی که می بایست سخن می گفتند
از آن هنگام
او بر فراز گندم زار پرواز می کند
بی آن که دمی را فرو بگذارد
و حتی در راه استراحت کند
دیر زمانی است که دیگر سقوط نمی کند