Sunday, December 30, 2007

بی نظیر بوتو

مرگ بی نظیر بوتو، نخست وزیر سابق پاکستان طی انفجاری که در یک اجتماع انتخاباتی در شهر راولپندی رخ داد، مرا عميقا متاسف کرد. بيش از هر چيزحضور تروريسم در کشورهای همسايه مان ناراحنم کرد و نيز مرگ زنی که در يک کشور بنيادگرا به نخست وزيری رسيده بود و رهبری حزب مخالف دولت را به عهده داشت آزارم داد. من اين زن را به خاطز شجاعتش و جسارتش تحسين می کردم. البته بسياری وی را به خاطر سياست هايش خصوصا در افغانستان سرزنش کردند. می دانم که بسیاری از افغان ها معتقد هستند وی القاعده وطالبان را در اشغال افغانستان حمایت می کرد وليکن هيچ زمينه ای نمی تواند ترور وی و یا هر کس دیگر را توجيه کند. آنچه در حال حاضر نگران کننده است نا آرامی در پاکستان و اینکه پرویز مشرف، رئیس جمهور این کشور دستور داده با کسانی که در نا آرامی‌های شرکت داشته اند، شدیدا برخورد شود و حتی دستور تير داده است. دیدن صحنه های وحشتناک بی ثباتی و نآرامی در پاکستان برای من ایرانی چند پيام اصلی دارد اينکه کشورم در يک منطقه بسيار نا امن قرار دارد. تا ديروز افغانستان و عراق بود و الان پاکستان هم اضافه شده است و مهمتر مساله نياز مان به پاسداری ثبات است که به نظرم مهمترين مساله مان در آن منطقه نا امن است

Wednesday, December 12, 2007

از گانگسترهای آمریکایی تا پسر بن لادن




اول اینکه هفته پيش يک گروه از اساتيد و دانشحويان حقوق از دانشگاه های تهران و شهيد بهشتی و مفيد به لندن آمده بودند تا در کنفرانس حريم خصوصی شرکت کنند. من هم رفتم تا دوستان مفيد را ببينم. البته به نظرم حق حريم خصوصی در نظام حقوقی ما چه در تئوری و چه در عمل با مفاهیم بنیادین این حق و تضمین هایش در گفتمان بین المللی حقوق فاصله بسیار دارد آنقدر که جایی برای دفاع از این حق در کشورمان نمی گذارد. دوم اینکه گزارش سازمان های اطلاعاتی آمریکا راجع به برنامه هسته ای ایران مرا خیلی خوشحال کرد. این بوش دیوانه حالا دیگر دستش بسته شده است برای حمله نظامی و ایران را هم در موقعیت بهتری برای مذاکره گذاشت. سوم اینکه هفته پیش فیلم گانگسترهای آمریکایی را دیدم بیشتر برای اینکه بازی دینزل واشنگتن را دوست دارم. فیلم قصه همیشگی مواد مخدر است. آنچه در فیلم ناراحت کننده است اینکه پروپاگاندای آمریکایی در آن فریاد می زند. اول آدم بد فیلم سیاه پوست است و آدم خوب قصه سفید پوست و جالب اینکه آقای قهرمان همیشه گردنبند بزرگ ستاره یهود را می پوشد به این معنا که آقای ناجی یهودی هم است. این رویه تبغیض آمیز هالیود خیلی ناراحت کننده است. قصه آخر راجع به ازدواج جنجالی پسر جوان بن لادن با یک پیرزن انگلیسی است که بعضی ها می گویند احنمالا جاسوس است اما این اقا می گوید عاشقش شده است به عنوان زن سومش و زود خواستگاری زن چهارمش هم می رود. امشب بی بی سی با او مصاحبه ای داشت. پسر بن لادن گفت که برای سلامتی پدرش نماز می خواند اما در عين حال می خواهد سفير صلح هم باشد