Thursday, June 09, 2005

حقوق بشر و دموكراسى

درخصوص ارتباط حقوق بشر و دموكراسى گفته مى شود كه در سايه حكومت هاى دموكراتيك، حقوق بشر مورد توجه بيشترى قرار مى گيرد، چرا كه اصول حاكم بر دموكراسى مخصوصاً حكومت قانون و برابرى افراد تضمين كننده پايه هاى بنيادين حقوق بشر چون تساوى، برابرى و حيثيت انسانى است. به همين دليل است كه گفتمان حقوق بشر توسط گروه هاى اصلاح گرا عليه حكومت هاى غيردموكراتيك به كار برده مى شود

اما همواره دغدغه نظريه پردازان و فعالان حقوق بشر اين بوده است كه منافع اكثريت در جوامع دموكراتيك موجب تحديد حقوق اقليت ها مى شود. چرا كه دموكراسى از حاكميت اكثريت سخن مى راند و ليكن مطابق اصول حاكم بر حقوق بشر منافع اكثريت به هيچ شكلى نمى تواند توجيه كننده انكار يا تحديد منافع اقليت باشد. اينجا است كه تعريف اساسى حقوق بشر شكل مى گيرد به اين معنا كه حقوق بشر حقوق افراد است. بنابراين در جامعه اى كه به عنوان مثال اكثريت كاتوليك مذهب هستند، اولين دغدغه حقوق بشر كسب اطمينان از تضمين حقوق اقليت پروتستان است. از اين رو است كه بسيارى محور اصلى حقوق بشر را حقوق اقليت ها مى دانند. از اين رو به نظر مى رسد گفتمان ايرانى حقوق بشر با تاكيد بر حقوق اكثريت و توسل به اصول دموكراسى بيشتر از اصول حاكم بر حقوق بشر، فلسفه وجودى حقوق بشر را به فراموشى سپرده است. البته اين امر با توجه به موقعيت گذار كشور قابل درك است. به همين دليل در پاسخ به اين پرسش كه چرا گفتمان حقوق بشر در جمهورى اسلامى ايران به دموكراسى بيشتر از خود حقوق بشر تكيه زده است، مى توان موارد زير را برشمرد

۱- افراد فعال در گفتمان حقوق بشر اصلاح گرايانى هستند كه به صورت مستقل يا در سايه احزاب براى دموكراسى فعاليت مى كنند. البته تعلق جايزه جهانى حقوق بشر به شيرين عبادى جامعه حقوقدانان و وكلاى ايرانى را نسبت به امر حقوق بشر حساس كرد وليكن اين جامعه حضور فعالى در اين گفتمان ندارد
۲- ادبيات سياسى و تاريخى مربوط به دموكراسى در ايران بسيار غنى تر از ادبيات مربوط به حقوق بشر است
۳- افكار عمومى پذيرش بيشترى براى منافع اكثريت دارد، بنابراين امكان پيروزى بيشترى براى اصلاح گرايان با توسل به گفتمان دموكراسى وجود دارد. وليكن جامعه ايرانى آشنايى چندانى با حقوق افراد و اقليت ها ندارد لذا استفاده از گفتمان حقوق بشر به تنهايى نمى تواند با اقبال و پشتيبانى عمومى برخوردار شود.
۴- مردم، ملت، امت و كلماتى از اين دست كه از قانون اساسى گرفته تا مقالات و سخنرانى هميشه و همواره تكرار مى شود نشان مى دهد كه مردم بيشتر پذيراى دفاع از حقوق مردم هستند تا افراد و اقليت ها

با وجود دلايل مذكور و واقعيت هاى ديگر سياسى، اجتماعى كشور همچنان نگرانى اصلى درخصوص حقوق بشر و دموكراسى پابرجاست، چرا كه استفاده از گفتمان حقوق بشر براى دستيابى به سازوكارهاى دموكراتيك شايد به كسب امتيازاتى براى اصلاح طلبان بينجامد اما در درازمدت به تضعيف گفتمان حقوق بشر ختم مى شود. چرا كه اين گفتمان برپايه هاى اساسى خود متكى نبوده است و به جاى تامين اهداف عاليه خود به ابزارى براى تامين هدف برتر يعنى دموكراسى مبدل شده است. بنابراين به جاى نقش آفرينى فعال به عنوان گفتمان قالب در گوشه اى از گفتمان دموكراسى مى خزد و منفعل باقى مى ماند. از طرفى در سايه استفاده از گفتمان حقوق بشر براى دستيابى به دموكراسى، افكار عمومى حقوق بشر را مفهومى برابر با دموكراسى به رسميت مى شناسد و اين گونه فعاليت براى تضمين حقوق افراد و اقليت ها كه جوهره اصلى حقوق بشر است دشوارتر مى شود


پى نوشت:
- فرهنگ عامه هم شاهد ديگرى براى اين امر است. حتماً شنيده ايد كه گر خواهى نشوى رسوا همرنگ جماعت شو
- این مقاله در رونامه شرق پنچشنبه گذشته به چاپ رسیده است