Monday, May 29, 2006

Tajikistan



She was smiling at me, a little girl at Dushanbe bazaar, Tajikistan. Here women are so active in traditional market. Many of them have their own business which can be small or medium one. Tajikistan was the poorest country in Central Asia following a civil war after it became independent in 1991. During civil war and after that many of young Tajik men have immigrated to Russia just for economical reasons so many of Tajik women are handling life without having their husbands at home.Poverty is a reason why children especially young girls are working at bazaar next to their mothers.

Sunday, May 28, 2006

تاجیکستان



هفت روز میهمان زنان بسیار مهربان تاجیک بودم به همراه گروهی از زنان فعال ایرانی که از آنها هم بسیار آموختم. هدف از سفر تبادل تجربیات مثبت زنان ایرانی با گروه های زنان افغانستان و تاجیکستان بود که درباره آن خواهم نوشت. بعضی از لینک های مربوط به سفر را اینجا می گذارم تا اگر علاقه داشتید بخوانید. فعلا این شما و این میدان سامانی شهر دوشنبه که در تصویر می بینید تا بعد که مفصل از سفر بنویسم

Saturday, May 20, 2006

Delphi


Tehran became crazier recently. Awful traffic, air / sound pollution, high population and warm climate have made my home town as a difficult place to live. I know many people used to breathe in such a mega city, I know many people can enjoy different functions that Tehran can provide for them but I can't.

These days I am imagining a peaceful city to enjoy existence. When I'm searching in my memories to find a city that I felt deep peace and harmony there, I am finding Delphi a small town in Greece. The town was surrounded by breathtaking mountains however you could find blue sea in border of the mountains. It was amazing picture. Surprisingly, Persian Empire attacked Delphi but fortunately they couldn't be successful because of the mountains.


Tonight I'm missing mountains, sea, small town, peaceful cafés, smiley people, clean sky, generous sun, shining stars during night and all of the beautiful things that I experienced in Delphi. Believe me or not I'm not working for a Creek tourist agency, I am just sharing my memory about the town that I loved with you.


Thursday, May 18, 2006

کودکانه

دیروز مراسم روز جهانی خانواده توسط مرکز خانواده سالم و شهرداری منطقه 6 در فرهنگسرای نظامی گنجوی برگزار شد. بعد از میزگرد نه خیلی جذاب خانواده سالم که خانم محتشمی، آقای آبیار (روانشناس) و من برگزار کردیم، برنامه سرود توسط بچه ها اجراء شد . دختر و پسر لباس فرشته ها را پوشیده بودند. کودکانه ، معصوم و خیلی زیبا. برنامه سرود را که شروع کردند دل من لرزید. اکثر سرودها مذهبی بود. یعنی یا آیه قرآن یا مدح اهل بیت. بعد هم یک سرود عربی انگلیسی اجراء کردند که کسی گفت ترانه مایکل جکسون بوده در کنسرتش در یکی از کشورهای عربی حوزه خلیج فارس. با خودم فکر می کردم که آیا بچه 4و 5 ساله معنی این چیزها را می فهمه، آیا لزومی داره اینقدر حرفهای خودمون را از زبون بچه ها بگیم. خوب مسئولین شهرداری هم اونجا بودن و مهد کودک مجری سرود حتما می خواست مورد تایید آقایان هم قرار بگیره. منظورم اصلا این نیست که یادگیری آیه قرآن یا سرودهای مذهبی خوب نیست منظورم فقط اینه که بچه ها رو آلت دست قرار ندیم . اگه به اونها اختیار بدیم که شعری رو برای حفظ کردن انتخاب کنن مسلما چیزی رو انتخاب می کنن که درکش برای اونها راحت تر باشه و ریتم شعر مثل بازی اونها رو سر شوق بیاره مثل همون اتل متل توتوله خودمون. خوشبختانه بعد از سرود مصطفی رحماندوست شاعر و داستانویس کودک سخنرانی داشت و صحبتش را با این اعتراض شروع کرد که اینقدر خودمون رو از زبان بچه ها ابراز نکنیم. گفت که به عنوان یک کودک پنجاه و اندی ساله می خواد که از آدم بزرگ ها شکایت کنه . گفت که بچه ها از ما نخواستن کمک کنیم به دنیا بیان واسه همین تعهدات ما به اونها خیلی مهم تر از چیزهایی است که به آن می بالیم. گفت فرزند سالاری در ایران یک دروغ بزرگ است. گفت که بچه ها بیشتر از وسایل بازی و پیتزا لالایی و شعر و قصه از زبون پدرو مادر می خوان اون هم با ریتمی که دوست داشته باشن. خوب حرف زد. حرفهاش هم تلخ بود هم شیرین اما مثل یک قصه واقعی به دل می نشست. من که دوست داشتم حداقل برای اینکه بی نظمی و تلخی صحبتهام رو در خصوص حقوق خانواده سالم از ذهن شرکت کنندگان پاک کرد

Wednesday, May 17, 2006

Doors


Doors typically have been symbolized as not easy gate to a new atmosphere which can be dark as well thus doors remind key to go through for lots of people. Nevertheless doors represent an encouraging change for me. I have been interested constantly in doors since they ring a bell that I can transform to a shining impression. Thats the reason why I have many pictures from diverse doors in different countries, like the picture that you see here which is from an old traditional door in a small city south of Iran. I took the picture last year when I was there.

Saturday, May 13, 2006

نمایشگاه کتاب و ماجرای دختر زنجیر به پا

دیدی همه چه جوری به زنجیر پای من میخ شده بودن، به طرف صدا بر می گردم، دختر جوونی واسه پسری که اونو از کمر سفت گرفته تعریف می کنه که چه جوری همه محو تماشای اون بودن ... من روی یکی از جدول های نمایشگاه بین المللی کتاب تهران خستگی در می کنم که صدای تیز و بلند دختر حواسم رو به تمام چیزهایی پرت می کنه که خستگی بیشتری به همراه می آره ...ولی بهایی به دغدغه هام در وصف نمایشگاه کتاب تهران و دختر زنجیر به پا نمی دم چون اعتقاد دارم حق دختر که هر جور می خواد لباس بپوشه و شاید حق بقیه که مثل اون نیستن هم باشه که با تعجب نگاش کنن... من اینجا در کنج سایه ای نشستم و به این فکر می کنم که چطور در این شلوغی می شه از سالن ناشران عمومی کتابهایی رو خرید و در عین حال به دختر حسودیم می شه که می تونه با صندل های پاشنه بلندش در فضایی به این شلوغی و گرمی بدون اینکه سنگینی کتاب ها اذیتش کنه راه بره. خوش به حالش که تا شب می تونه احساس پیروزی کنه از فتح نگا ه های مردم به زنجیر دور پاش
توجه: عکس های معصومه ناصری توضیح بهتری برای این یاداشت هستند

Thursday, May 11, 2006

Hijab

The concept of Hijab has been discussed in almost all of related Muslim and Non- Muslim discourses. The word "Hijab" is often used to refer to a form of headscarf which is worn by practicing Muslim' women.
There are two different approaches to Hijab among Muslims themselves, Hijab as a choice, and an imposed Hijab. These two approaches have risen from the different cultural, political, social and historical backgrounds of Muslim societies. Hijab has been dealt with in different ways by different societies/governments:
1. Mandatory Hijab
In some Muslim countries such as Saudi Arabia or Iran women have no choice but to cover their heads. In some cases police arrest and even beat women who do not have a proper Hijab.
2. Free choice of Hijab
Egyptian government has declared secularism; Islam remains the most potent force in private and public life. However, in Egypt still Hijab is more or less a matter of choice.
3. Banning of Hijab
The opposite pressure in Turkey or Tunisia banned Hijab from public schools and offices. Shahin case in the European Court of Human Rights shows how right to manifestation of religion can limit enjoyment of other rights such as right to education for the Muslim-woman in Turkey.
However, the outcomes of these approaches are different in the Muslim societies. In Iran, for instance, the public outcry and political debate is the very personal nature of each woman's decision to cover, or bare, her head. Many of Iranian Muslim feminists believe that Hijab should be practiced as a free choice. The general Quranic principle, which declares that “There should not be any force in religion especially Islam”, is supporting free choice of Hijab.