Friday, May 27, 2005

بارداری

در مطالعات مربوط به زنان بارداری یکی از بحث انگیزترین محورهاست. در این یاداشت کوتاه قرار نیست که وارد مجادله های فیمینیستی مربوط به بارداری شویم بلکه با ارائه تصویری ساده از آنچه بر زنان در امر بارداری می رود ،این پرسش در ذهن شما دوستان عزیز پر رنگ تر شود که چرا بارداری که ظرفیت و استعداد شگفت انگیزی برای زن است در جامعه ایرانی به عنوان محوری برای تحدید حقوق و تبعیض
به کار می رود؟


همه می دانیم که طبق سنت مادری بالاترین وظیفه زن است. حتی قانون اساسی کشور مادران را داراي ارزش و كرامتي والاتر نسبت به ساير زنان می داند . در مقدمه قانون اساسی می خوانیم: خانواده واحد بنيادين جامعه و كانون اصلي رشد و تعالي انسان است و توافق عقيدتي و آرماني در تشكيل خانوار كه زمينه ساز اصلي حركت تكاملي و رشد يابنده انسان است اصلاساس بوده و فراهم كردن امكانات جهت ميل به اين مقصود از وظايف حكومت اسلامي است, زن در چنين برداشتي از واحد خانواده از حالت شي بودن و يا ابزار كار بودن در خدمت اشاعه مصرف زدگي و استثمار خارج شده و ضمن باز يافتن وظيفه خطير و پر ارج مادري در پرورش انسانهاي مكتبي پيش آهنگ وخود هم رزم مردان در ميدانهاي فعال حيات مي باشد و در نتيجه پذيراي مسئوليتي خطير در ديدگاه اسلامي بر خوردار از ارزش و كرامتي والاتر خواهد بود
حالا از این سئوال جدی صرفنظر می کنم که آیا اصلا می توان شان و كرامت انساني
را به واسطه جنسيت, تخصيص زد كه در رتبه ديگر بشود بواسطه فرزنددار بودن يا نبودن زن را داراي شان و ارزش كمتر يا بيشتر عنوان كرد

می دانیم که پس از ازدواج همه فامیل منتظر بچه دار شدن تازه عروس و داماد هستند. فرض کنیم عروس خانم خیلی زود خبر بارداری خود را به آقای داماد می دهد. نه اجازه بدهید به کمی قبل تر نگاه کنیم. سئوال اصلی این است که چه کسی تصمیم گیرنده برای بارداری است. می دانیم که در بسیاری از خانواده ها این مرد است که خود را دارای قابلیت تصمیم گیری برای استفاده از استعداد بارداری زن می داند. می دانیم که اگر زن باردار شود این مرد است که احساس غرور می کند چرا که تصمیم او باعث خلق موجود انسانی شده است و زن خرسند از اینکه این فضا را برای غرور همسر خود ایجاد کرده است. همه ما بارها جملات مشابه ای را از زنان شنیده ایم که چون شوهرشان بچه می خواسته باردار شده اند. حالا از این داستانهای همیشگی بگذریم که اگر خدای نکرده جفت خوشبخت یادداشت ما بچه دار نشوند چه بلایی بر سر زن بدبخت می آید

فرض بکنید که عروس خانم ما باردار شده است و همه به داماد به به و چه چه می گویند و عروس خانم خجالتی سرخ و بنفش می شود. اینجاست که اولین تبیعض های مربوط به بارداری شروع می شود. خوب در خیلی از خانواده ها هنوز از آنجا که شرم و حیا فقط برای زن است, عروس خانم باید تمام ظواهر مربوط به بارداری را پنهان کند. با چادری شکم خود را بپوشاند و یا مانتوی گشادی به تن کند که پدر و برادر شوهر به غیرتشان برنخورد که عروسشان باردار است. از طرفی کوچه و خیابان رفتن یک مشکل اصلی است. حتما باید لباس در شان زن باردار باشد . لباسی که شکم زشت برآمده را بپوشاند. تا حالا پرسیده اید که چرا باید زن بارداری خود را حتی با داشتن همسر قانونی و رسمی پنهان کند. وقتی که زن بارداری خدای ناکرده با لباس نه خیلی گشاد در خیابان راه می رود، نگاه های عابران به گونه ای است که انگار غیرت عمومی جامعه با دیدن زن باردارجریحه دار می شود. در بسیاری از جوامع غیر سنتی زن معمولا بارداری را مزیت و افتخاری برای خود می داند و نه تنها برای همسر. در بسیاری از کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی زنان باردار را می توانید با لباس های تنگ ببینید که بارداری آنان را بیشتر نمایان می کند. آنها بارداری خود را به عنوان یک دوره زیبا در زنانگی خود پذیرفته اند. اما زن ایرانی به جبر سنت از بارداری و شکم برآمده شرمنده خلق می شود

مساله دیگر نحوه تعامل زوجین در گذر دوره بارداری می باشد. در اروپا از سازمان غیر دولتی که در زمینه حقوق زنان باردار و زایمان فعالیت می کرد، بازدیدی داشتم. آنها کارگاه های بسیاری برای زوجین داشتند تا با هم نحوه برخورد روحی و جسمی با بارداری را بیاموزند. از خودم پرسیدم تا چه اندازه مردان ایرانی سهیم شدن در گذران دوره بارداری برای زن را پذیرا خواهند شد؟ حتی می دانم که بسیاری از آنان از قدم زدن با همسر باردارشان در کوچه و خیابان شرمنده می شوند

مساله دیگرتبعیض علیه زنان باردار در عرصه اشتغال است. بسیاری از کارفرمایان زنان باردار را دارای ظرفیت و قابلیت کمتری برای کار کردن می دانند. فرض کنید اگر زن بارداری در مصاحبه برای کسب شغل اقدام کند چقدر فرصت برابر با زنان غیر باردار خواهد داشت. در مورد قوانین اخیر ناظر بر تامین اجتماعی زنان باردار مطمئن نیستم بنابراین فقط به عنوان یک عنوان که باید مورد توجه قرار گیرد از آن می گذرم

اجازه بدهید در مورد زایمان هم حرف بزنیم. اگر از زنانی که در روستاها و شهرهای کوچک با کمترین امکانات به تنهایی درد زایمان را تحمل می کنند بگذریم به دسته زنانی می رسیم که حتی در مجلل ترین بیمارستان های شهر از بابت رعایت حقوق بیماران مورد تبعیض قرار می گیرند. چرا که تلقی سنتی از زایمان فرآیندی است که زن باید درد بکشد و این درد در بسیاری از موارد مورد بی توجهی قرار می گیرد. راستی این مد سزاریون که اخیرا همه گیر خانوده های ایرانی شده نه تنها برای زنان و حفظ سلامت آنها مناسب نیست بلکه سلامت آنها را جدا به خطر می اندازد و متاسفانه هیچ سازمان یا رسانه ای فعالیت جدی برای ترویج زایمان طبیعی به عمل نمی آورد. از این حرفها که بگذریم به حضور مرد در فرآیند زایمان می رسیم. در بسیاری از کشورهای دنیا ضروری است که مرد همراه زن در اتاق زایمان باشد. به جامعه خودمان فکر کنیم. آیا مرد ایرانی حاضر می شود در اتاق زایمان دست همسر خود را بگیرد و او را همراهی کند و حتی زن ایرانی از حضور همسر خود ، از بدنی که در خون است احساس شرم نمی کند؟ فکر می کنم تصویری که جامعه از زن دارد ، زیبای محجوب، خلاف همراهی مرد با زن در مرحله زایمان باشد. این زن است که وظیفه خود را گذر موفقیت آمیز از مرحله زایمان می داند تا مردی را که بیرون ایستاده است خوشحال کند

اینها گوشه ای کوچک از تبعیض هایی است که علیه زنان باردار می رود. آنهم در جامعه ای که مادری را بالا ترین وظیفه زن می داند،حقوق زن در بارداری تضییع می شود

Friday, May 13, 2005

50 Bush

My friend Anca Sandescu from Romania has always some thing interesting. She has sent the below text under the title “The 50 Dumbest Things President Bush Said in His First Term”. I liked it. Thanks Anca!


50. "I promise you I will listen to what has been said here, even though I wasn't here." -at the President's Economic Forum in Waco, Texas, Aug. 13, 2002

49. "We spent a lot of time talking about Africa, as we should. Africa is a nation that suffers from incredible disease." -Gothenburg, Sweden, June 14, 2001

48. "You teach a child to read, and he or her will be able to pass a literacy test.'' -Townsend, Tenn., Feb. 21, 2001

47. "We both use Colgate toothpaste." -after a reporter asked what he had in common with British Prime Minister Tony Blair, Camp David, Md., Feb. 23, 2001

46. "Tribal sovereignty means that; it's sovereign. I mean, you're a - you've been given sovereignty, and you're viewed as a sovereign entity. And therefore the relationship between the federal government and tribes is one between sovereign entities." -Washington, D.C., Aug. 6, 2004 (Watch video)

45. "I glance at the headlines just to kind of get a flavor for what's moving. I rarely read the stories, and get briefed by people who are probably read the news themselves." -Washington, D.C., Sept. 21, 2003

44. "I'm the commander - see, I don't need to explain - I do not need to explain why I say things. That's the interesting thing about being president." -as quoted in Bob Woodward's Bush at War

43. "I am here to make an announcement that this Thursday, ticket counters and airplanes will fly out of Ronald Reagan Airport." -Washington, D.C., Oct. 3, 2001

42. "The war on terror involves Saddam Hussein because of the nature of Saddam Hussein, the history of Saddam Hussein, and his willingness to terrorize himself." -Grand Rapids, Mich., Jan. 29, 2003

41. "I saw a poll that said the right track/wrong track in Iraq was better than here in America. It's pretty darn strong. I mean, the people see a better future." -Washington, D.C., Sept. 23, 2004

40. "Oh, no, we're not going to have any casualties." -discussing the Iraq war with Christian Coalition founder Pat Robertson, as quoted by Robertson

39. "I hear there's rumors on the Internets that we're going to have a draft." -presidential debate, St. Louis, Mo., Oct. 8, 2004 (Watch video)

38. "Haven't we already given money to rich people? Why are we going to do it again?" -to economic advisers discussing a second round of tax cuts, as quoted by former Treasury Secretary Paul O'Neil, Washington, D.C., Nov. 26, 2002

37. "We need an energy bill that encourages consumption." -Trenton, N.J., Sept. 23, 2002

36. "After standing on the stage, after the debates, I made it very plain, we will not have an all-volunteer army. And yet, this week - we will have an all-volunteer army!" -Daytona Beach, Fla., Oct. 16, 2004 (Watch video)

35. "Do you have blacks, too?" -to Brazilian President Fernando Cardoso, Washington, D.C., Nov. 8, 2001

34. "This foreign policy stuff is a little frustrating." -as quoted by the New York Daily News, April 23, 2002

33. "I got to know Ken Lay when he was head of the - what they call the Governor's Business Council in Texas. He was a supporter of Ann Richards in my run in 1994. And she had named him the head of the Governor's Business Council. And I decided to leave him in place, just for the sake of continuity. And that's when I first got to know Ken and worked with Ken." -attempting to distance himself from his biggest political patron, Enron Chairman Ken Lay, whom he nicknamed "Kenny Boy," Washington, D.C., Jan. 10, 2002

32. "It is white." -after being asked by a child in Britain what the White House was like, July 19, 2001

31. "I couldn't imagine somebody like Osama bin Laden understanding the joy of Hanukkah." -at a White House menorah lighting ceremony, Washington, D.C., Dec. 10, 2001

30. "For every fatal shooting, there were roughly three non-fatal shootings. And, folks, this is unacceptable in America. It's just unacceptable. And we're going to do something about it." -Philadelphia, Penn., May 14, 2001

29. "I don't know why you're talking about Sweden. They're the neutral one. They don't have an army." -during a Dec. 2002 Oval Office meeting with Rep. Tom Lantos, as reported by the New York Times

28. "You forgot Poland." -to Sen. John Kerry during the first presidential debate, after Kerry failed to mention Poland's contributions to the Iraq war coalition, Miami, Fla., Sept. 30, 2004

27. "I'm the master of low expectations." -aboard Air Force One, June 4, 2003

26. "I'm also not very analytical. You know I don't spend a lot of time thinking about myself, about why I do things." -aboard Air Force One, June 4, 2003

25. "I know what I believe. I will continue to articulate what I believe and what I believe - I believe what I believe is right." -Rome, Italy, July 22, 2001

24. "We need to counter the shockwave of the evildoer by having individual rate cuts accelerated and by thinking about tax rebates." -Washington, D.C. Oct. 4, 2001

23. "People say, how can I help on this war against terror? How can I fight evil? You can do so by mentoring a child; by going into a shut-in's house and say I love you." -Washington, D.C., Sept. 19, 2002

22. "I wish you'd have given me this written question ahead of time so I could plan for it…I'm sure something will pop into my head here in the midst of this press conference, with all the pressure of trying to come up with answer, but it hadn't yet….I don't want to sound like I have made no mistakes. I'm confident I have. I just haven't - you just put me under the spot here, and maybe I'm not as quick on my feet as I should be in coming up with one." -President George W. Bush, after being asked to name the biggest mistake he had made, Washington, D.C., April 3, 2004

21. "The really rich people figure out how to dodge taxes anyway." -explaining why high taxes on the rich are a failed strategy, Annandale, Va., Aug. 9, 2004

20. "My plan reduces the national debt, and fast. So fast, in fact, that economists worry that we're going to run out of debt to retire." -radio address, Feb. 24, 2001

19. "You know, when I was one time campaigning in Chicago, a reporter said, 'Would you ever have a deficit?' I said, 'I can't imagine it, but there would be one if we had a war, or a national emergency, or a recession.' Never did I dream we'd get the trifecta." -Houston, Texas, June 14, 2002 (There is no evidence Bush ever made any such statement, despite recounting the trifecta line repeatedly in 2002. A search by the Washington Post revealed that the three caveats were brought up before the 2000 campaign - by Al Gore.)

18. "See, free nations are peaceful nations. Free nations don't attack each other. Free nations don't develop weapons of mass destruction." -Milwaukee, Wis., Oct. 3, 2003

17. "The British government has learned that Saddam Hussein recently sought significant quantities of uranium from Africa." -State of the Union Address, Jan. 28, 2003, making a claim that administration officials knew at the time to be false

16. "In Iraq, no doubt about it, it's tough. It's hard work. It's incredibly hard." -repeating the phrases "hard work," "working hard," "hard choices," and other "hard"-based verbiage 22 times in his first debate with Sen. John Kerry

15. "The most important thing is for us to find Osama bin Laden. It is our number one priority and we will not rest until we find him." -Washington, D.C., Sept. 13, 2001

14. "I don't know where bin Laden is. I have no idea and really don't care. It's not that important. It's not our priority." -Washington, D.C., March 13, 2002

13. "But all in all, it's been a fabulous year for Laura and me." -summing up his first year in office, three months after the 9/11 attacks, Washington, D.C., Dec. 20, 2001

12. "I try to go for longer runs, but it's tough around here at the White House on the outdoor track. It's sad that I can't run longer. It's one of the saddest things about the presidency." -interview with "Runners World," Aug. 2002

11. "Can we win? I don't think you can win it." -after being asked whether the war on terror was winnable, "Today" show interview, Aug. 30, 2004

10. "I just want you to know that, when we talk about war, we're really talking about peace." -Washington, D.C. June 18, 2002

9. "I trust God speaks through me. Without that, I couldn't do my job." -to a group of Amish he met with privately, July 9, 2004

8. "Major combat operations in Iraq have ended. In the battle of Iraq, the United States and our allies have prevailed." -speaking underneath a "Mission Accomplished" banner aboard the USS Abraham Lincoln, May 1, 2003

7. “We found the weapons of mass destruction. We found biological laboratories … And we'll find more weapons as time goes on. But for those who say we haven't found the banned manufacturing devices or banned weapons, they're wrong, we found them." -Washington, D.C., May 30, 2003

6. "Those weapons of mass destruction have got to be somewhere!" -President George W. Bush, joking about his administration's failure to find WMDs in Iraq as he narrated a comic slideshow during the Radio & TV Correspondents' Association dinner, Washington, D.C., March 24, 2004

5. "If this were a dictatorship, it'd be a heck of a lot easier, just so long as I'm the dictator." -Washington, D.C., Dec. 19, 2000

4. "There's an old saying in Tennessee - I know it's in Texas, probably in Tennessee - that says, fool me once, shame on - shame on you. Fool me - you can't get fooled again." -Nashville, Tenn., Sept. 17, 2002 (Watch video)

3. "Too many good docs are getting out of the business. Too many OB-GYNs aren't able to practice their love with women all across this country." -Poplar Bluff, Mo., Sept. 6, 2004 (Watch video)

2. "Our enemies are innovative and resourceful, and so are we. They never stop thinking about new ways to harm our country and our people, and neither do we." -Washington, D.C., Aug. 5, 2004 (Watch video)

1. "My answer is bring them on." -on Iraqi insurgents attacking U.S. forces, Washington, D.C., July 3, 2

Thursday, May 05, 2005

خواستم که زن باشم

ساعت از نیمه شب گذشته است و من با بهانه های دل در کنج خلوتم کز کرده ام
دلم گرفته است .بعصی وقتها مثل امشب فکر می کنم که سالهای زیادی از عمر من می گذرد و باید زودتر بار سفر آخرت را ببندم. فکر می کنم پیرزنی هفتاد، هشتاد ساله شده ام،نه آرزویی دارم که به امید آن زنده بمانم نه انرژی که به جنگیدن ادامه دهم. فکر می کنم باید برم یک گوشه ای بنشینم و منتظرحضرت عزرائیل باشم تا مرا از احساس این همه درد رها سازد.خسته ام از این همه تلاش برای اثبات طبیعت ساده انسانی ام. خسته ام از این همه فریاد برای پر کردن فاصله ای که با مثل آدم زیستن دارم. خسته ام از تذکر بی منطق دیگران که تو زن، دختر، خواهر، همسر و مادر هستی و باید در این چهارچوب که مرد، پدر، برادر، همسر و پسر ترسیم می کند، نفس بکشی و شما نمی توانید تصور کنید که چقدر سخت است تا بتوانید بی نهایت جنونتان را تا سقف آهنین منطق آدمهای دیگر محدود کنید. چقدر سخت است که مجبور باشید با همه چیز بجنگید تا به شما اجازه بدهند که خودتان باشید.چقدر سخت است شما با خط کشهایی اندازه گرفته شوید که کوتاه ترین ها را بلند ترین ها می داند. چقدر سخت است در جامعه ای که همه چیزش را می خواهد به شما تحمیل کند، آگاهانه و خلاقانه نقش آفرینی کنید.چقدر سخت است که عاشق زنانگی اتان باشید و همه به شما بگویند تو یک هیچ هستی مگر اینکه کنار مردی بیاستی. چقدر سخت است کرامت تو را درنیکوشوهرداری و فرزند پروری و صبر جمیل و صدای خفه شده بدانند.چقدر سخت است که وقتی می خواهی از خودت حرف بزنی اگر در جا تو سرت نزنند یا به مسخره ات می گیرند و یا آن لقب حرص آور همیشگی را به زبان می آورند که شما فمینیستهای ضد مرد. یادم است قبل ها پاسخ همیشگی من انکار فیمینیست بودنم بود. فیمینیست بودن به این معنا که دلم می خواست به اندازه تمام زن بودم از انسانیت بهره مند باشم. بعدها تلاش کردم که نشان دهم من نفرتی از هیچ مردی ندارم و گناه تسلط تاریخی مردانه را به پدر و برادر و همسرم تحمیل نمی کنم اما حالا فقط لبخند می زنم و نمی دانم به کسانی که اصلا قصد گوش کردن ، قصد دیدن ندارند چه باید بگویم.من خیلی سخت جنگید ه ام برای این که به دنیای اطرافم بقولانم که هستم. من یک زن هستم .آنها می خواستند از من یک هیچ بسازند اما خواستم که زن باشم



من شاید هیچ باشم در لجنزار بودن که
به دریوزگی شما می انجامد و
تک تک کشکول های تهی اتان را
همراه با پس مانده های یک سنت به ژرفای عدم می کشاند


هنگامه ازل که خدای من و شما، هیچی را به من می داد
حسرتِ بودن ساخت تصویری مبهم که
تا نهایتٍ ابد با تن من خواهد ماند

آن احتضار که تکه ای نان لبانم را بر هم دوخت و
سکوت با تن من آرام سوخت
یاد گرفتم تا بخوانم مرثیه بودن را
چون ترانه ای شاد و کودکانه بدون آن که
سوگوار نبودن خویش باشم

آن احتضار که سنگین می کرد
تا بوت ها را تن پژمرده عشقها، احساسها
افسانه ها، ایمان ها، پروازها و
صاحبانشان در سکوتی متعفن جنازه ها را بدرقه می کردند
پرسیدم چقدر راه است از بودن تا شدن؟
اینقدر هست آیا که خستگی راه لذت رسیدن را از خاطرم برباید؟

آن احتضار که مردگان با لاشه هایی پف آلود
خونشان در بزرگترین خیابان شهر نبودن خویش را امضاء کرد
تجربه کردم ، می خواهم باشم
فریاد زدم من هستم


روحی که زیر تن سنگین بودن
خواستن را می خواهد و
من با چشمهایم که دیرگاهی است انتظار را پس راهی مونس است
با لبانم که سکوت آن را معبر کلمات دست سوم ساخته است
با احساسم که از آخرین خزان گم شده است
هنوز که هنوز است، می خواهم باشم
هر چند شما مرا هیچ بخوانید

اسم این شعر را بودن یا نبودن گذاشته ام. باور کنید بعضی وقتها مثل امشب اینقدر خسته
می شوم که ترجیح می دهم بمیرم تا یک هیچ باشم.در شهر من تهران همه چیز با آدم سر جنگ داشت. باید ماسک می زدم تا دارم نزنند. باید همه چیز را حساب می کردم. باید جذر آدم بودن را می گرفتم. باید منافع عاشق شدن را می سنجیدم. حتی همجنس هموطن هم با تحقیر ،اتهام ، تردید و حسادت با زن دیگری از کشورش به گفتگو می نشست.فکر می کنم بسیاری از زنان کشور از آنجا که قرنها از درگیر شدن در فرآشد حیات اجتماعی محروم مانده اند،از آنجا که قرنها در حسرت شناخته شدن و تحسین شدن مانده اند،از آنجا که قرنها با تحقیرهای فراوان اعتماد خود را نسبت به کرامتشان از دست داده اند، حق دارند در برابر همجنسان کمی متفاوت تر واکنش های انفعالی نشان دهند.اما من از این همه بی صدایی در بسیاری از زنان ایرانی در حالیکه پر از درد هستند، خسته شده ام.من از آینده می ترسم. جامعه ما از درون در حال استهلاک است. دروغ گویی و فریبکاری همه گیر شده است. ژست های روشنفکرانه تو خالی بهانه های تازه ای برای اثبات بودن می آفریند. دیروز به وب لاگ ها و وب سایت های زنانه نگاهی می کردم. خوب اینکه یک دختر جوان ایرانی از جامعه اطلاعاتی برای تقسیم احساسا تش استفاده می کند، قابل تحسین اما فلسفه این کپی کردن بی فایده حرفهای قلبمه غیر قابل هضم فیمینیست های صد سال پیش یا تصویر سازی بدون باور زنی که هزاران درد درمان نشده دارد را نفهمیدم. با خودم گفتم اگر بعضی از دختران بااستعداد ما فقط تجربه های زنانه اشان را تقسیم کنند خیلی ارزشمند تر است تا اینکه لغت نامه فرهنگ فیمینیستی خود را به رخ همجنسان بیسوادشان بکشند. بگذریم داشتم می گفتم که خیلی چیزها است که مرا در شهری که دوستش دارم می ترساند. از این می ترسم که عشق و دوستی خیلی وقتها بی معنا می شود. از اینکه سرمایه اجتماعی به وضع اسف باری پایین آمده است.ازاینکه نا امنی برای همه قابل لمس است .نا امنی اقتصادی، نا امنی سیاسی ، ناامنی اجتماعی... از اینکه مهمترین مساله ما اثبات این امر است که ما انسانیم و حق داریم .از اینکه آدمها یا باید از آب گل آلود ماهی بگیرند یا با خودشان و زندگیشان سرگرم باشند یا حرص بخورند

Tuesday, May 03, 2005

Iran, Facts and Schemas III

Legal System
Iran's legal tradition is civil law. The below chapters will clarify the Iranian Constitution's principles.

Constitution

The constitution includes 14 chapters and 177 articles. The titles of the chapters are as follow:
Chapter 1 - Generalities
Chapter 2 - Official language, script, calendar and flag
Chapter 3 - Rights of the nations
Chapter 4 - Economy and financial matters
Chapter 5 - Nation's right of sovereignty and the powers arising there from
Chapter 6 - The Legislature
Chapter 7 - Councils
Chapter 8 - Leadership
Chapter 9 - The Executive
Chapter 10 - Foreign policy
Chapter 11 - The Judiciary
Chapter 12 - Radio and television
Chapter 13 - National security high council
Chapter 14 - Review in the Constitution
According Article 4: "All laws and regulations including civil, criminal, financial, economic, administrative, cultural, military, political or otherwise, shall be based on Islamic principles."
However, Article 4 directly contradicts Article 6, which declares, "In the Islamic Republic of Iran the affairs of the State shall be managed by relying on public opinion, through the elections such as the election of the President, representatives of the Majlis (Islamic Consultative Assembly), members of councils and the like, or through referendum in cases set forth in other articles of this law."
I think in comparison with other laws after the revolution, the Constitution is a liberal legal document. Sadly, lack of rule of law is cause of why some of the articles of Constitution are not practicing any more.

Separation of Powers
According Constitution, the powers of government in the Islamic Republic are vested in the legislature, the judiciary, and the executive powers, functioning under the supervision of the absolute religious Leader and the Leadership of the Ummah( People ), in accordance with the forthcoming articles of this Constitution. These powers are independent of each other.

Leader
Article 113 of Constitution held that Leader is the highest official state authority . He is chosen by the Leadership Experts . Article 110 figures out the leadership power and duties:
Delineation of the general policies of the Islamic Republic of Iran after consultation with the Nation's Exigency Council.
Supervision over the proper execution of the general policies of the system.
Issuing decrees for national referenda.
Assuming supreme command of the Armed Forces.
Declaration of war and peace and the mobilization of the Armed Forces.
Appointment, dismissal, and resignation of:
the religious men on the Guardian Council,
the supreme judicial authority of the country,
the head of the radio and television network of the Islamic Republic of Iran,
the chief of the joint staff,
the chief commander of the Islamic Revolution Guards Corps, and
the supreme commanders of the Armed Forces.
Resolving differences between the three wings of the Armed Forces and regulation of their relations.
Resolving the problems which cannot be solved by conventional methods, through the Nation's Exigency Council.
Signing the decree formalizing the election of the President of the Republic by the people. The suitability of candidates for the Presidency of the Republic, with respect to the qualifications specified in the Constitution, must be confirmed before elections take place by the Guardian Council, and, in the case of the first term of a President, by the Leadership.
Dismissal of the President of the Republic, with due regard for the interests of the country, after the Supreme Court holds him guilty of the violation of his constitutional duties, or after a vote of the Islamic Consultative Assembly testifying to his incompetence on the basis of Article 89.
Pardoning or reducing the sentences of convicts, within the framework of Islamic criteria, on a recommendation from the Head of judicial power.
The Leader may delegate part of his duties and powers to another person.
If the Leader goes beyond the Constitution using Islamic issues for justification, no one is empowered oppose him. A recent example of this scenario occurred when the Leader wrote a letter to the members of Majlis prohibiting them from passing a new act concerning press regulations. This order fell outside the scope of the leader's authority and encroached on Majlis' function, but no one, not even the President, could do anything.

Exacutive Branch
Regarding Article 114 The President shall be elected by the direct vote of the people for a four year term of office. His consecutive re-election shall be allowed only for one term. After the office of Leadership, the President is the highest official in the country. His is the responsibility for implementing the Constitution and acting as the head of the executive, except in matters directly concerned with the office of the Leadership.

Legislative Branch
The Islamic Consultative Assembly is constituted by the representatives of the people elected directly and by secret ballot.( A.62) The term of membership in the Islamic Consultative Assembly is four years. Elections for each term must take place before the end of the preceding term, so that the country is never without an Assembly.(A.63)According Article 64, There are to be two hundred seventy members of the Islamic Consultative Assembly which, keeping in view the human, political, geographic, and other similar factors, may increase by not more than twenty for each ten-year period from the date of the national referendum of the year 1368 of the solar Islamic calendar.
The Zoroastrians and Jews will each elect one representative; Assyrian and Chaldean Christians will jointly elect one representative; and Armenian Christians in the north and those in the south of the country will each elect one representative. The Islamic Consultative Assembly can establish laws on all matters, within the limits of its competence as laid down in the Constitution and International treaties, protocols, contracts, and agreements must be approved by the Islamic Consultative Assembly international treaties, protocols, contracts, and agreements must be approved by the Islamic Consultative Assembly.

Judiciary Branch
The Constitution held that : The judiciary is of vital importance in the context of safeguarding the rights of the people in accordance with the line followed by the Islamic movement, and the prevention of deviations within the Islamic nation. Provision has therefore been made for the creation of a judicial system based on Islamic justice and operated by just judges with meticulous knowledge of the Islamic laws. This system, because of its essentially sensitive nature and the need for full ideological conformity, must be free from every kind of unhealthy relation and connection (this is in accordance with the Koranic verse "When you judge among the people, judge with justice"
According Article 156 of Constitution: The judiciary is an independent power, the protector of the rights of the individual and society, responsible for the implementation of justice, and entrusted with the following duties:
investigating and passing judgment on grievances, violations of rights, and complaints; the resolution of litigation; the settling of disputes; and the taking of all necessary decisions and measures in probate matters as the law may determine;
restoring public rights and promoting justice and legitimate freedoms;
supervising the proper enforcement of laws;
uncovering crimes; prosecuting, punishing, and chastising criminals; and enacting the penalties and provisions of the Islamic penal code; and
taking suitable measures to prevent the occurrence of crime and to reform criminals