Friday, May 27, 2005

بارداری

در مطالعات مربوط به زنان بارداری یکی از بحث انگیزترین محورهاست. در این یاداشت کوتاه قرار نیست که وارد مجادله های فیمینیستی مربوط به بارداری شویم بلکه با ارائه تصویری ساده از آنچه بر زنان در امر بارداری می رود ،این پرسش در ذهن شما دوستان عزیز پر رنگ تر شود که چرا بارداری که ظرفیت و استعداد شگفت انگیزی برای زن است در جامعه ایرانی به عنوان محوری برای تحدید حقوق و تبعیض
به کار می رود؟


همه می دانیم که طبق سنت مادری بالاترین وظیفه زن است. حتی قانون اساسی کشور مادران را داراي ارزش و كرامتي والاتر نسبت به ساير زنان می داند . در مقدمه قانون اساسی می خوانیم: خانواده واحد بنيادين جامعه و كانون اصلي رشد و تعالي انسان است و توافق عقيدتي و آرماني در تشكيل خانوار كه زمينه ساز اصلي حركت تكاملي و رشد يابنده انسان است اصلاساس بوده و فراهم كردن امكانات جهت ميل به اين مقصود از وظايف حكومت اسلامي است, زن در چنين برداشتي از واحد خانواده از حالت شي بودن و يا ابزار كار بودن در خدمت اشاعه مصرف زدگي و استثمار خارج شده و ضمن باز يافتن وظيفه خطير و پر ارج مادري در پرورش انسانهاي مكتبي پيش آهنگ وخود هم رزم مردان در ميدانهاي فعال حيات مي باشد و در نتيجه پذيراي مسئوليتي خطير در ديدگاه اسلامي بر خوردار از ارزش و كرامتي والاتر خواهد بود
حالا از این سئوال جدی صرفنظر می کنم که آیا اصلا می توان شان و كرامت انساني
را به واسطه جنسيت, تخصيص زد كه در رتبه ديگر بشود بواسطه فرزنددار بودن يا نبودن زن را داراي شان و ارزش كمتر يا بيشتر عنوان كرد

می دانیم که پس از ازدواج همه فامیل منتظر بچه دار شدن تازه عروس و داماد هستند. فرض کنیم عروس خانم خیلی زود خبر بارداری خود را به آقای داماد می دهد. نه اجازه بدهید به کمی قبل تر نگاه کنیم. سئوال اصلی این است که چه کسی تصمیم گیرنده برای بارداری است. می دانیم که در بسیاری از خانواده ها این مرد است که خود را دارای قابلیت تصمیم گیری برای استفاده از استعداد بارداری زن می داند. می دانیم که اگر زن باردار شود این مرد است که احساس غرور می کند چرا که تصمیم او باعث خلق موجود انسانی شده است و زن خرسند از اینکه این فضا را برای غرور همسر خود ایجاد کرده است. همه ما بارها جملات مشابه ای را از زنان شنیده ایم که چون شوهرشان بچه می خواسته باردار شده اند. حالا از این داستانهای همیشگی بگذریم که اگر خدای نکرده جفت خوشبخت یادداشت ما بچه دار نشوند چه بلایی بر سر زن بدبخت می آید

فرض بکنید که عروس خانم ما باردار شده است و همه به داماد به به و چه چه می گویند و عروس خانم خجالتی سرخ و بنفش می شود. اینجاست که اولین تبیعض های مربوط به بارداری شروع می شود. خوب در خیلی از خانواده ها هنوز از آنجا که شرم و حیا فقط برای زن است, عروس خانم باید تمام ظواهر مربوط به بارداری را پنهان کند. با چادری شکم خود را بپوشاند و یا مانتوی گشادی به تن کند که پدر و برادر شوهر به غیرتشان برنخورد که عروسشان باردار است. از طرفی کوچه و خیابان رفتن یک مشکل اصلی است. حتما باید لباس در شان زن باردار باشد . لباسی که شکم زشت برآمده را بپوشاند. تا حالا پرسیده اید که چرا باید زن بارداری خود را حتی با داشتن همسر قانونی و رسمی پنهان کند. وقتی که زن بارداری خدای ناکرده با لباس نه خیلی گشاد در خیابان راه می رود، نگاه های عابران به گونه ای است که انگار غیرت عمومی جامعه با دیدن زن باردارجریحه دار می شود. در بسیاری از جوامع غیر سنتی زن معمولا بارداری را مزیت و افتخاری برای خود می داند و نه تنها برای همسر. در بسیاری از کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی زنان باردار را می توانید با لباس های تنگ ببینید که بارداری آنان را بیشتر نمایان می کند. آنها بارداری خود را به عنوان یک دوره زیبا در زنانگی خود پذیرفته اند. اما زن ایرانی به جبر سنت از بارداری و شکم برآمده شرمنده خلق می شود

مساله دیگر نحوه تعامل زوجین در گذر دوره بارداری می باشد. در اروپا از سازمان غیر دولتی که در زمینه حقوق زنان باردار و زایمان فعالیت می کرد، بازدیدی داشتم. آنها کارگاه های بسیاری برای زوجین داشتند تا با هم نحوه برخورد روحی و جسمی با بارداری را بیاموزند. از خودم پرسیدم تا چه اندازه مردان ایرانی سهیم شدن در گذران دوره بارداری برای زن را پذیرا خواهند شد؟ حتی می دانم که بسیاری از آنان از قدم زدن با همسر باردارشان در کوچه و خیابان شرمنده می شوند

مساله دیگرتبعیض علیه زنان باردار در عرصه اشتغال است. بسیاری از کارفرمایان زنان باردار را دارای ظرفیت و قابلیت کمتری برای کار کردن می دانند. فرض کنید اگر زن بارداری در مصاحبه برای کسب شغل اقدام کند چقدر فرصت برابر با زنان غیر باردار خواهد داشت. در مورد قوانین اخیر ناظر بر تامین اجتماعی زنان باردار مطمئن نیستم بنابراین فقط به عنوان یک عنوان که باید مورد توجه قرار گیرد از آن می گذرم

اجازه بدهید در مورد زایمان هم حرف بزنیم. اگر از زنانی که در روستاها و شهرهای کوچک با کمترین امکانات به تنهایی درد زایمان را تحمل می کنند بگذریم به دسته زنانی می رسیم که حتی در مجلل ترین بیمارستان های شهر از بابت رعایت حقوق بیماران مورد تبعیض قرار می گیرند. چرا که تلقی سنتی از زایمان فرآیندی است که زن باید درد بکشد و این درد در بسیاری از موارد مورد بی توجهی قرار می گیرد. راستی این مد سزاریون که اخیرا همه گیر خانوده های ایرانی شده نه تنها برای زنان و حفظ سلامت آنها مناسب نیست بلکه سلامت آنها را جدا به خطر می اندازد و متاسفانه هیچ سازمان یا رسانه ای فعالیت جدی برای ترویج زایمان طبیعی به عمل نمی آورد. از این حرفها که بگذریم به حضور مرد در فرآیند زایمان می رسیم. در بسیاری از کشورهای دنیا ضروری است که مرد همراه زن در اتاق زایمان باشد. به جامعه خودمان فکر کنیم. آیا مرد ایرانی حاضر می شود در اتاق زایمان دست همسر خود را بگیرد و او را همراهی کند و حتی زن ایرانی از حضور همسر خود ، از بدنی که در خون است احساس شرم نمی کند؟ فکر می کنم تصویری که جامعه از زن دارد ، زیبای محجوب، خلاف همراهی مرد با زن در مرحله زایمان باشد. این زن است که وظیفه خود را گذر موفقیت آمیز از مرحله زایمان می داند تا مردی را که بیرون ایستاده است خوشحال کند

اینها گوشه ای کوچک از تبعیض هایی است که علیه زنان باردار می رود. آنهم در جامعه ای که مادری را بالا ترین وظیفه زن می داند،حقوق زن در بارداری تضییع می شود

3 Comments:

At Saturday, May 28, 2005, Anonymous Anonymous said...

سلام٬ از آنجا که يک زن باردار ايرانی هستم که شوهر غير ايرانی دارم نميتوانم نظر خيلی محکمی بدهم. ولی در واسطه با مطلب شما: خيلی از مردان ايرانی هم هستند (حداقل در اطراف من) که زنانشان را حمايت می کنند و دوست دارند همراه زنانشان باشند٬ ولی جامعه اجازه نميدهد. همه زنان هم از بارداری خجالت نميکشند. ولی نکته ای که کلا برای من جالب است: در ایران به زن حامله بچشم مریض نگاه میشود و زن نباید دست به سیاه و سفید بزند. اینجا تا هفته های آخر بارداری کار میکنی٬ همه کاری اعم از رنگ زدن خانه یا کار بیرون. گاهی فکر میکنم زنان ایرانی هم کمی تیتیش مامانی هستند! جدی میگم. البته سطوح اجتماعی در ایران بسیار متفاوتند و همه یک جور نیستند...

 
At Friday, December 01, 2006, Anonymous Anonymous said...

همیشه آرزو دارم اگر روزی باردار شدم جایی کودکم را به دنیا بیاورم که همسرم در کنارم باشد.در هر صورت عشق مشترک ماست که آن موجود نازنین را بوجود آورده است نه خواست یکطرفه

 
At Thursday, July 10, 2008, Blogger Unknown said...

سلام اسمم سعید هست 29 سالمه وا تا 20 روز دیگه پسرم به امید خدا به دنیا میاد
کاملا متاسفم درمورد نوشته شما
چراباید زن با وجود شوهرش در اتاق زایمان احساس شرم کند؟
آیا جز دلگرمی برایش چیز دیگری دارد
ایا من به عنوان یک مرد در بوجود آوردنش فقط سهیمم؟
یا شما معنی زندگی مشترک را نمیدانید
یا همه را به یک چشم میبینید
و یا این احساس را هنوز درک نکردید
معذرت که رک گفتم
http://nafasebaba.blogsky.com
بزودی یه سر به این وبلاگ بزنین
کسانی هستند که فقط برای بقای نسل بچه دار نمشوند.

 

Post a Comment

<< Home