من زمین آسمان اویم
دل من بسی تنگ است
در هوای او
که آسمانی سخاوتمند بود
که آسمانی سخاوتمند بود
برای زمین تشنه ام
بر من بارید
نه آن قطراتی که از دل خاکی ام
با دست قدرتمندش به بالا کشیده بود
بر من بارید
با دست قدرتمندش به بالا کشیده بود
بر من بارید
تمام بارانی که آسمان می تواند
در دل بزرگش برای زمین تشنه اش نگاه دارد
اکنون چه سبز باشم و چه زرد
چه زمینی خشک بی تپش و چه خاکی سرشار از حس رویش
آسمانی دارم که در دل من ریشه های سبز می کارد
حتی اگرهم نبارد
هوای بخشیدن را به من دارد
هوای بخشیدن را به من دارد
اشاره: این عکس را در پاییز سرد گرفتم. وقتی که چند برگ سبز در هوای آسمان بهار هنوز سبز مانده بودند
3 Comments:
Dear Sahar,
It was one of the most beautiful poems you have ever written, full of high hopes, great expectations, endless borders, a piece of light blue sky. The sky I see is a sky without borders. The sky that we own—the sky of poetry.
Keep up good work.
Thanks for your soppurtive words, they are motivating me to start again my friendship with poetry.
سلام ...خوشحالم از آشنایی با بلاگ شما ...ما برای انتخاب بانوی نمونه هرمزگان فراخون داده ایم . و کم کم داریم به نتیجه می رسیم ... شاید برای شما که در این عرصه فعالیت می کنید و زمانی هم در هرمزگان بوده اید و از نزدیک با بانوان فعال اینجا آشنا شده اید& جالب باشد .
Post a Comment
<< Home