Tuesday, November 08, 2005

تفاوت

این یادداشت را در حالی می نویسم که عطر فوق العاده سیب بزرگ سرخی که شبیه هیچ عطر دیگری در جهان نیست مشامم را به بازی گرفته و هندسه غریبی که از گازهای تصادفی دندانهایم بر تن صاف سیب پدید آمده است مرا به سئوالی همیشگی فرا می خواند: آیا زندگی همان سیب سرخی نیست که آدم را به هبوط افکند؟ همان قدر وسوسه انگیز اما کوتاه و بی دوام ! با وجود این تردید من همیشه عاشق سیب بوده ام حتی زمانی که از کوتاهی عمر سیب دلتنگ شده ام. به همین دلیل تا امروز هیچ سیبی را تا آخر نخورده ام .اما دلیل این اشاره به قصه سیب و زندگی و آدم و زمین نشان دادن این امر که بعضی ها مثل من خواسته اند و یاد گرفته اند که طور دیگری نگاه کنند و خیلی وقتها این تفاوت نگاه به جای اینکه آرامششان کند و تحلیل پدید ه ها را آسانتر کند به دشوار شدن آنها ختم شده است. البته فکر کنم وقتی اصراری برای اثبات تفاوت مان به دیگران نداشته باشیم، آرامش دوباره با ما آشتی کند

1 Comments:

At Wednesday, November 09, 2005, Anonymous Anonymous said...

Apple, the true nomad with taste of heaven and the scent of woman which carries love and passion form infinity to limited short life. I wish I could be different, but I’m not. I wish I could keep the apple and eat it at the same time. I’m afraid of losing it but I can’t resist the thrill of eating it. Who can say which one was better? Taste of love or dwell in eternity?

 

Post a Comment

<< Home