حکمت
می دانید از پیامبران خضر نبی را از آن جهت دوست دارم که حکمت می دانسته است. حکمت به تعبیر ساده درک حقیقت فراسوی واقعیت است. شاید دانش امروز لمس حقیقت را با درک واقعیات دنیای پیرامونش معاوضه کرده باشد و از خیر این سئوال کهن همیشگی گذشته باشد که اصولا آیا حقیقتی وجود دارد یا اینکه رویاهای آدمیزاده است که همواره او را به سوی کشف حقیقت گمشده فرا می خواند
بعضی آدمها برای من بعضی وقتها لباس خضر را می پوشند . کسانی که حقیقت را می دانند. آنوقت من مثل شاگردی ارادتمند به فضل استاد می شوم. تشنه دانستن، عجول و دست پاچه ... داستان خضر و موسی را در قرآن خوانده اید (البته این داستان در کتب عهد عتیق هم به شکل دیگری بیان شده است.) موسی در آن داستان بی صبرانه درصدد درک واقعیات است و خضر با آرامش او را به صبر و شکیبایی فرا می خوانده است و تاملی متفاوت برای اینکه به درک حقیقت نائل شود. در آن روایت خضر موسی را برای اینکه آرامش درک حقیقت را نداشته است، ترک می کند. خدا را شکر اگر آنها هم خضر باشند من موسی نیستم. یکی از دوستان حکیم که او را آقای فیلسوف می نامم یکبار گفته بود که بشر هیچ زمان به اندازه حالا تنها نبوده است. من خواستم تا با من بیشتر از پادزهرهای جریانهای انسان زدا بگوید و از او پرسیدم ذراتی که که می تواند مخلوق درک درست ما باشد از چه جنسی هستند؟ شناخت، معرفت،عشق یا هنر؟ او پاسخ نداد. دیرتر به تجربه یافتم شناخت عشق می آفریند... فکر کنم هنر دستاورد اینهاست
0 Comments:
Post a Comment
<< Home