Friday, March 25, 2005

عید دیدنی


با اینکه الان دلم برای عید دیدنی تنگ شده اما برای سالها از این سنت کهن ایرانی خیلی خوشم نمی آمد. راستش را بخواهید تقریبا به قولی قبل از تعطیلات عید عزا می گرفتم. خوب دلایلی هم برای این ساز ناکوک داشتم. خیلی وقتها قبل از سال تحویل دلشوره داشتم انگار که این قرارداد آدمها را برای محاسبه روز و سال خیلی جدی گرفته باشم. دلم می لرزید که در سالی که گذشت کجا بودم و چه کار کردم. معمولا در موقع سال تحویل من خدا را حسابی تحویل می گرفتم. یعنی تقریبا در حالت سجده یا زل زدن به خدا بودم که سال حدید فرا می رسید .از عید دیدنی لذت نمی بردم. خیلی خنده دار است که خاله عزیز را بعد از سالی در یک هفته پنج بار ببینی. خوب دفعه اول که معلوم است .خاله جان را در منزلشان در حالیکه به تیکه های کوچک و بزرگ نیشخند می زنی و پسته می خوری زیارت می کنید وبار دیگر هم ایشان با خانواده تشریف می آورند منزل شما و یکبار نیز در منزل بزرگ فامیل صورت چاقشان را می بوسی ... از تعارفات که شکل دروغ های بزرگ هستند حالم بد می شد. مثلا ناز بچه بی ادب همسایه را که مرتب فریاد می کشد را می خرید تا شکلات میل بفرماید و به پدرش می گویید که چه بچه ملوسی است در حالیکه ته دلتان از خدا می خواهید زودتر شرشان را ببرند خانه اشان که هم مختان یک کم آرام بگیرد هم پسته ها و شکلاتهای فرنگی برای میهمانان دیگر باقی بماند.حوصله آب تنی در حوض یک وجبی مکالمات مردانه - زنانه را در عید دیدنی نداشتم. باعث شرمندگی است که هم جنسانم هر چند با سواد در دید و بازدیدهای عید برحسب جیب شوهرشان از مسائل مهمی مثل: مبلمان تازه، رنگ پرده، مدل ابرو، مش روی سر، عیدی شهر محترم، مسافرت خارجه و... صحبت می کنند، مردان با شوخی های مدرن سعی می کنند نشان دهند چقدر در حق همسرشان سخاوتمند بودند و این گونه شنونده بی ذوقی مثل مرا به مرز جنون می کشند.از فضولی و سرک کشیدن آدمها در زندگی شخصی به بهانه دعاهای سال جدید و احوالپرسی عید خوشم نمی آمد. برای سالها به سئوال تکراری فامیل در هر عید عادت کرده بودم که انشاءالله امسال می روی خانه بخت! از چشم و هم چشمی ، بده بستان های رفتاری و تظاهر در دید و بازدیدها به خاطر می آوردم که چقدر جامعه غیر اخلاقی داریم. به عنوان مثال حتی نوع آجیل با آجیل همسایه مقایسه می شود. عید دیدنی منزل کسی می روند که حتما بازدیدش را پس دهد. عیدی به کسی می دهند که عیدی بدهد. به هر حال منظورم از این غرغر کردن این نبود که بگویم سنت عید و عید دیدنی سنت بیهوده ای است. اتفاقا بسیار هم سنت زیبا و پسندیده ای است ولی منظورم این است که عید دیدنی کارکردهای اصلی خود را از دست داده است و تبدیل به مکانیسمی برای پاسخ گویی به نیازهایی شده که جامعه سالهاست به جای پاسخگویی، آن ها را در نطفه می کشد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home