Sunday, December 24, 2006

بازار کساد اندیشه

یکی از دوستان که جامعه شناس صاحب ذوقی است و چند سالی می شود که ترجیح داده است به جای استادی دانشگاه های آمریکایی در ایران فعالیت کند ، سخنرانی یکی از اساتید صاحب نام حقوق را برایم فرستاد. به نظرش این استاد ایرانی که خیلی ها از تصور نامش به تعظیم می افتند، حداقل در آن موردی که ما مقاله اش را خواندیم، خیلی هم باسواد نرسیده بود. با خواندن صحبت های استاد یاد درد همیشگی کسادی بازار اندیشه در کشورمان افتادم. اینکه در بسیاری از موضوعات اگر هم ادبیاتی تولید شود باز ترجمه صاحبان اندیشه فرنگی است که آنهم متاسفانه چند دهه ای از بازار اندیشه امروز جهان عقب تر است.اینکه بسیاری از استادان کشورمان تلاش قابل توجهی برای به روز کردن دانش خود نمی کنند چه رسد به تحقیق و تفحص برای تولید اندیشه بومی. فکر می کنم اگر ساعاتی را که یک استاد دانشگاه هموطن صرف کسب دانش از جمله خواندن می کند را با ساعاتی که استاد همتای غیر ایرانی صرف توسعه دانش شخصی می کند مقایسه کنیم، یکی ازمهمترین دلایل کسادی بازار اندیشه دستمان می آید. موضوع بعدی به نظرم این است که تقاضای بیشتری برای عرضه دانش ترجمه شده به جای دانش بومی وجود دارد. هیجان نام های بزرگ خارجی، خصوصا اگر فیلسوف و اقتصاد دان پنجاه سال پیش باشند و ایسم ها ی آنچنانی همچنان زنده است. خیلی ها دوست دارند حتی وقتی از طرز پخت آبگوشت و طنی حرف می زنند شاهدی از دکارت بیاورند حتی اگر صغری این مقایسه هیچ ربطی به کبرایش نداشته باشد. البته متاسفانه این مساله هم مثل موارد دیگرعقب مانده است. مثلا چند روز پیش در بازار کتاب در مورد اثری در خصوص نئولیبرالیسم می پرسیدم که نتیجه نداد. چند کتاب پبدا کردم در مورد لیبرالیسم که سال گذشته در ایران منتشر شده بود اما خود کتاب ها در دهه شصت و هفتاد میلادی نوشته شده بود. از طرفی فرار از ساده نویسی مانع دیگری است که در تولید اندیشه بومی وجود دارد. انگار هر چه اثر سخت تر و غیر قابل فهم تر باشد نویسنده باسوادتر است

1 Comments:

At Sunday, December 24, 2006, Anonymous Anonymous said...

قلمبه سلمبه حرف زدن ارتباط مستقیم با روشنفکری دارد

یک روشنفکر ورشکسته

 

Post a Comment

<< Home