Sunday, December 03, 2006

برف، نعمت یا عذاب

شب شنبه در تهران برف بارید. البته بالای شهر تهران، سالهاست که برف خیلی به پایین شهری ها آنقدر که با بالا شهری ها دوستی دارد، روی خوش نشان نمی دهد. بهر حال باریدن برف که در کشور خشک ما باید موجبات دست افشانی مردم را فراهم کند به علت مشکلاتی که در مدیریت شهری داریم به عذاب الهی تعببیر شد. مردم ساعتها در ترافیک خیابان ماندند. ساعت نزدیک به شش صبح بود که ماشین های زیادی بیشتر از ده ساعت در ترافیک اتوبان پارک وی مانده بودند با چهره هایی عصبانی و خسته که اگر کارد می زدی خونشان در نمی آمد. زودترش ساعت سه یا چهار بعد از نیمه شب ترافیک میدان ونک تا تجریش بعد از گذشت شش و هفت ساعت همچنان آنقدر گره خورده بود آنچنان که بعضی ها ماشین های خود را رها کردند و در سرما پیاده به سمت خانه های خود رفتند که معلوم نبود کجای شهر است. جالب است که همان شب میهمان یکی از برنامه های صدا و سیما به اسم عبور شیشه ای که گفتگو با شخصیت ها است ؛یک چیزی مثل گفتگوی داغ که شبکه های خارجی دارند؛ رئیس سازمان ترافیک شهری بود که خود آقای رئیس به علت ترافیک شهر حتی با موتور هم نتوانسته بود خودش را به برنامه زنده برساند. هر جای دنیا بود این مساله به یک لطفیه ملی تبدیل می شد یا دست کم مدیر مربوطه به صورت علنی توبیخ می شد. البته این مشکلی است که در تهران هر وقت باران یا برف می آید به شکلی نمود پیدا می کند. اینقدر خیابان ها با دقت و رعایت استاندارهای لازم ساخته شده اند که باران ملایم خدا سیل می شود. سیستم فاضلاب شهری هم که اینقدر پیشرفته است که تمام فضولات و کثافات شهر با کمی باران و برف از کانال ها به وسط خیابان ها بیرون می ریزد. حالا بگذریم به خدماتی که باید به بی خانمان ها در سرمای شهر داده شود و اصلا از آن خبری نیست. در خبرها می خوانیم که هر سال تعداد زیادی از افراد بی خانمان در سرما جان می بازند. وقتی به زمستان در کشورمان مخصوصا شهرم تهران فکر می کنم و بعد یاد کشورهایی می افتم که در زمستان حتی برای گنجشک ها در پارک های عمومی لانه می سازند از تفاوت ماه من با ماه گردون حسرت بر دلم می ماند

0 Comments:

Post a Comment

<< Home