Saturday, December 09, 2006

صورت زشت فقر

وقتی وارد بانک می شوم داد و بیداد خانمی اولین چیزی است که توجه ام را جلب می کند. فکر می کنم باز دعوا سر صف ایستادن است. جالب است که بعد از این همه زندگی صفی هنوز یاد نگرفته ایم که چگونه حقوق همدیگر را درصف هایی که به ما تحمیل می شوند ، رعایت کنیم. بهر حال صدای خانم علاوه بر مساله همیشگی صف برای این بلند شده است که پیرمردی دستش را تن خانم زده است. همه به پیرمرد نگاه می کنند و من به زن...کمی بعد سعی می کنم جایم را در انتهای صف پیدا کنم. روی صندلی های بانک زنی نشسته است که بیشتر شبیه زنان روستاست. دستها و صورتش پینه بسته اند.برایم جالب است که بدانم اینجا چه می کند . چشمم به دختر و پسر جوانی می افتد که آنها هم روستایی به نظر می رسند. احساس می کنم که زن منتظر آنهاست. صدای آنها را می شنوم که ده هزار تومان را به حساب کسی می ریزند. دختر جوان با نگرانی از مامور بانک می پرسد که پول کی به دست فردی می رسد که پول را به حسابش ریخته اند مامور هم با مهربانی جواب می دهد همیشه این سئوال را می پرسی... دو روز دیگه می تونه پول رو برداشت کنه.. دختر و پسر و زن روستایی که بیرون می روند مامور با زبان آذری به همکارش می گوید: بیچاره هر ماه می آد ده هزار تومن برای برادرکوچیکترش می ریزه که تو یه ده کوره ای سربازه. اینها هفت سر عائله ان. پدرشون زمین گیر شده. زمینشون رو تو ده بالاکشیدن اومدن اینجا. شوهر همین دختره تو بازار... نگهبان ...ابنها هم همون جا می خوابن... وقتی این کلمات رو می شنوم یاد آدمهای زیادی می افتم که در شرایط مشابه ای (حتی خیلی بدتر) به سر می برند. یاد زن جوان و دو بچه خردسالش می افتم که در توالت عمومی پارک ... می خوابید. زن مقوا می گذاشت روی کاسه توالت و روی آن با بچه های کوچکش می خوابید. یاد طلا خانم می افتم که در میدان ولیعصر آدامس می فروخت و شکم نه سر عائله را پر می کرد. یادم می افتد که یک روز با ترس به محله اشان رفتم. پایین شهر نبود ، جایی بود که می شد آنرا گود شهر نامید. دیوار حیاط خانه طلا خانم جایی که در هر اتاقش یک خانوار زندگی می کرد با پارچه سیاه مزین شده بود. پرسیدم چرا گفتند دختر کوچک همسایه سرش را چند دقیقه ای بیرون کرده است که دزدیده اندش بعد از تجاوز او را کشته اند. یادآوری این تصاویر ، یادآوری فقر و بی عدالتی باعث می شود تا به شدت احساس ضعف و بیچارگی کنم. در کشوری زندگی می کنیم که میزان بالای بیکاری، توزیع نابرابر درآمد و نابرابری فرصت‌ها وجود دارد. تقریبا 20 درصد مردم کشور زیر خط فقر زندگی می‌کنند (ارزیابی عمومی کشوری سازمان ملل سال 2003) علاوه بر آن محرومیت‌های منطقه‌ای جدی نیز وجود دارد. با اینکه بسیار از فقر زدایی صحبت می شود واقعیت این است که مردم فقیرتر شده اند

1 Comments:

At Sunday, December 10, 2006, Anonymous Anonymous said...

این پست خیلی تکان دهنده بود با اینکه از فقر زیاد گفته اند. موفق باشید

امیر

 

Post a Comment

<< Home