Saturday, June 17, 2006

اجازه بدهید خودمان را نقد کنیم

با اینکه هیچ دلیلی نمی تواند خشونت اخیر نیروهای پلیس را علیه تجمع مسالمت آمیز زنان توجیه کند به نظرم توجه و تاکید بیشتر بر مسئولیت گروه های زنانی که نقش پررنگ تری در هدایت و برنامه ریزی برای تجمع های مربوط به مسائل زنان را دارند می تواند در پرهیز از آنچه اخیرا اتفاق افتاد و همینطور دستیابی بیشتر زنان به اهداف مورد نظر از طریق تجمع ها موثر باشد. البته حرف و سخن در این مورد زیاد است. من هم اصولا نه به نسخه پیچیدن اعتقاد دارم نه خودم را در آن سطح می بینم اما به نظرم موارد زیر در آسیب شناسی حوادث اخیر موثر است

اصولا هر حرکت اجتماعی یک سری اهداف دارد و یک سری استراتژی برای رسیدن به آن اهداف. بعد از استراتژی تازه نوبت فعالیت ها است که این فعالیت ها می توانند در قالب سخنرانی ، تجمع ، بیانیه باشند. معمولا جنبش های اجتماعی مثل جنبش زنان سعی در عمومی کردن اهداف، استراتژی ها و حتی برنامه ریزی برای فعالیت های خود دارند. منظور این است که تمام اعضایی که به نحوی در آن جنبش مشارکت یا علاقه ای به آن دارند احساس تعلق به اهداف جنبش می کنند، استراتژی ها را می شناسند و می توانند اهم فعالیت ها را بر شمارند. گفته می شود که جنبش زنان در ایران فاقد رهبری است اما وقتی به تجمع خرداد سال گذشته و امسال نگاه می کنیم می بینیم که گروه های زنان اگر بخواهند می توانند زنان هوادار خود را بسیج کنند اما من واقعا نمی دانم این زنان هوادار تا چه اندازه از اهداف ، خط مشی های رهبران خود آگاه هستند. آیا در برنامه ریزی نقشی داشته اند؟ آیا از نتایج مشارکت خود آگاه هستند و ...

مساله بعدی استراتژی برخورد با دولت است. آیا گروه های فعال زنان اعم از سکولار، ملی مذهبی ، اسلام گرا می خواهند تا آنجا که می توانند و تا آنجا که استقلال آنها اجازه می دهد از دولت ( چه بخواهیم چه نه نخواهیم دولت بزرگترین و گشادترین حوزه این کشور را تشکیل می دهد که حتی وارد حوزه خصوصی افراد هم می شود) برای پیشبرد مسائل زنان استفاده کنند. آیا استراتژی گروه های زنان تعامل با دولت برای ارتقاء مسائل زنان است یا برخورد با دولت . مسلم است که دولت (جدیدش بیشتر) البته برداشت متفاوتی از زنان دارد اما به نظرم حتی می توان از همین برداشت متفاوت به نفع مساله زنان کمک کرد. به نظرم اگر نشود از پیشبرد حقوق سیاسی زنان صحبتی به میان آورد می توان برای بیمه زنان خانه دار یا فقر زدایی زنان به عنوان مثال با تعامل دولت کاری کرد. می دانم که بعضی از دوستان مثل آسیه خواهند گفت که اصولا به رایزنی با دولت حتی به عنوان ابزار ارتقاء وضعیت زنان اعتقادی نداریم. شاید من خوشبین باشم زیادی به مساله مذاکره، لابی و رایزنی اما می دانم که بخش پیش برنده هر حرکت اجتماعی توان گفتگو آن جنبش با نیروهای موافق و مخالف است. به نظرم گروه های راهبر زنان در ایران حتی در درون گروه های موافق هم نمی توانند گفتگویی پایدار را برقرار کنند چه رسد به بیرون. به نظرم اگر این قابلیت را داشتند شاید می شد برای تجمع مجوز گرفت. شاید می شد هزاران زن را در تجمع اخیر دور هم آورد.البته هنوز هم دیر نشده است اگر بشود گفتگویی را آغاز کرد با گروه های مختلف فعال در مساله زنان که به شکل قانونی و مدنی به خشونت پلیس اعتراض کرد و هم اینکه وارد گفتگو با دولت شد تا هزینه های جنبش زنان بعد از حوادث اخیر کمتر شود. از حساس کردن نیروهای امنیتی کشور نسبت به مسائل زنان آن هم وقتی هزار و یک مساله خارجی داریم به خدا نه تنها وضعیت زنان بهتر نمی شود بلکه فرصت فعالیت برای زنان محدو تر می شود. به نظرم با کمی برنامه ریزی و استراتژی می توان به دولت گفت که زنان درصدد تغییر هستند برای ارتقاء حقوق انسانی خود و تلاش آنان هم نه ربطی به مساله انرژی هسته ای دارد و نه باعث سرافکندگی دولت جمهوری اسلامی در خارج از مرزها می شود بلکه مشروعیت بیشتری به دولت می بخشد برای جدی گرفتن نیمی از جمعیت کشور که اتفاقا انسا نند. به نظرم باید قابلیت مدنی گروه های زنان را برای تحمل نقد درون گروهی و بیرون گروهی بیشتر کرد شاید آن وقت بشود بیشتر از این صحبت کرد که چرا اصولا بجزچند نمونه موفق اعتراض به توقف اعدام زنان مثال های موفقی از اعتراض های عمومی برای ارتقاء وضعیت زنان نداشته ایم

7 Comments:

At Saturday, June 17, 2006, Anonymous Anonymous said...

سلام سحرجان و (خانم مرانلوی قدیم):
امیدوارم حالتون خوب باشه.منو یادتون هست ؟نرگس؟کانون دانشجویان...داشنگاه آزاد...؟بیتا و نوروزی و مقدم و ...خوشحالم که شما رو در وبلاگستان می بینم.
با مطلبتان موافقم.
من نمیدونم چرا فمینستهای بلاگستان اصرار دارند که جنبش زنان جنبشی افقی است و ما نه سر داریم و نه رهبر؟ما نه لابی میکنیم نه رایزنی و...و چرا باب گفتگو با حتی فمینستهای نحله های دیگر را بسته اند؟وقتی بیانیه میدهند همه اش تحرکات دیگر زنان را به هیچ میگیرند و مدام از زنان دیگر تبری میجویند؟خوشحال میشم این مباحث را به کمک هم بیشتر بشکافیم.
موفق باشی دوست عزیز.

 
At Monday, June 19, 2006, Blogger Sahar Maranlou said...

سلام
چه خوب که شما رو بعد از این همه سال اینجا می بینم وب لاگتون فیلتر شده ، برای من ایمیل بزنیدیا ایمیل آدرستان رو بذارید تا با هم در تماس باشیم
smaranlou@hotmail.com

 
At Wednesday, June 21, 2006, Anonymous Anonymous said...

اگر از نی لبک به اینجا نیامده بودم فکر میکردم به وبلاگ یکی از مشاوران رژیم در مجمع تشخیص مصلحت نظام سر زده ام. خانم سحر از کدام دولت صحبت میکنید؟ دولتی که هیچ زبانی ندارد جز اعدام و شکنجه؟ از اعدامهای سال60 - 67 چیزی شنیده اید؟ از قتل زهرا کاظمی چطور؟ اگر اعتراض به اعدامهای زنان که شما از آنان نام میبرید موفق بود دقیقاً به خاطر همین اکسیونها است؟ شما در کجا زنده گی میکنید؟ اگر شما نمیخواهید در این جنبش صدمه ای ببینید این انتخاب شما است بگذارید دیگران کارشان را بکنند. ضمناً باید بگویم این مواردی را که شما بر شمردید اسمش انتقاد نیست بلکه نق زدن و ترس از تغییر است. فرنگیها به آن میگویند کنزرواتیسم.

 
At Wednesday, June 21, 2006, Blogger Sahar Maranlou said...

حس نفرت شما را درک می کنم . با این وجود همچنان اصرار دارم که استراتژی داشتن با محافظه کاری
چیزی که شما از آن به نام Conservatism یاد می کنید متفاوت است. ضمنا حتی جنبش های آزادیخواه و استقلال طلب هم با دولتها هر جا که به نفع آنها بوده است رایزنی کرده اند، دعوای فلسطین و اسرائیل بهترین نمونه است
نق زدنی که شما به من نسبت دادید همان چیزی است که من از آن به عنوان کمبود ظرفیت مدنی در فعالان جنبش زنان یاد می کنم که فرصت گفتگو را از آنها می گیرد. هر نظر متفاوتی که ممکن است مخالف هم نباشد می شود بهانه سرکوب و انگ زدن و قضاوت ارزشی. البته این تفاوت در مدارا را هم درک می کنم که به قول خانم افسانه نجم آبادی ریشه 60 ساله دارد. شما را سرزنش نمی کنم. این تاریخ است که فاصله ها را برای تغییر مثبت در میان ما ایجاد کرده است

 
At Wednesday, June 21, 2006, Anonymous Anonymous said...

سلام تیم ما دنبال خانم های مستعد برای شرکت در یک کار گروهی است اگر شما مایل هستید که در یک کار وبلاگ گروهی شرکت کنید با من تماس بگیرید

 
At Saturday, June 24, 2006, Anonymous Anonymous said...

حق با شماست ... هرچقدر هم نسبت به رژیم ناباورو بی اعتماد باشیم باید راهی را پیدا کنیم که خسارتهای کمتری به حرکت وارد کند...گفتگو شاید دردی دوا نکند اما به نظرم دردی هم اضافه نمی کند... دیگر این که به نظر من که شاید هم اشتباه باشد)ارتباط با (هسته اصلی جنبش خیلی سخت و دور است در نتیجه خیلی از زنان و دخترانی که در تجمع ها جمع می شوند در اصل نمی دانند از کجا هدایت و حمایت می شوند.

 
At Wednesday, July 05, 2006, Anonymous Anonymous said...

خواندن این مقاله را به شما توصیه میکنم:

http://www.hastiandish.net/?q=node/2108

 

Post a Comment

<< Home