خنده وهم
تصویر بی انتهای سبزی
که به وسعت ذهن است
در ادراک من دوره می شود
نیمکت تنهایی
که در تضاد رنگ خویش سوگوار است
حجم خسته مرا در خود فرو می بلعد
که به وسعت ذهن است
در ادراک من دوره می شود
نیمکت تنهایی
که در تضاد رنگ خویش سوگوار است
حجم خسته مرا در خود فرو می بلعد
دست هایم هوا را می تکاند
مشت می کند و در خستگی مفرط رها می کند
چه حجمی
فرو مانده در خرابه مرموزی که تداعی خویش است
منِ از نگاه غریبه همنامان
به سردی رخوت پناه می برم
من تنهایی را می بلعم
اما تنهایی ،هم خانه من، ایثار را نمی فهمد
و مرا در پایانی زرد
خوراک پست عنکبوت های وهم می کند
وهم می خندد
اما تنهایی ،هم خانه من، ایثار را نمی فهمد
و مرا در پایانی زرد
خوراک پست عنکبوت های وهم می کند
وهم می خندد
من می ترسم
1 Comments:
سحر عزیز
استاد به تصویر کشیدن احساسات قشنگت هستی
Post a Comment
<< Home