Thursday, November 27, 2008

حسین درخشان حق دارد


این روزها بحث داغ ایرانی سازمان های بین المللی مدافع حقوق بشر درباره بازداشت حسین درخشان است کسی که عنوان پدر وب لاگ فارسی را دارد. من شخصا از افرادی مثل حسین درخشان خیلی بیشتر از نظریه پردازان وزارت اطلاعات می ترسم. به نظرم کارشناسان وزارت اطلاعات حداقل مدراکی را گردآوری می کنند قبل از اینکه اتهامی را گمانه زنی کنند اما حسین درخشان با وجدانی آسوده اتهام خیانت به افرادی زد که در داخل و خارج ایران برای ایران فعالیت می کردند.البته می توانم حدس بزنم که چرا حسین یک دفعه تغییر جهت داد اما فکر نمی کنم الان که او در بازداشت است زمان مناسبی برای قضاوت درباره اهداف شخصی اش باشد. صادقانه بگویم که آدم های مثل حسین درخشان در وب لاگستان فارسی کم نیستند. کسانی که اصول حق آزادی بیان را نمی شناسند و از نوشتن فقط اتهام و تحقیر و توهین را می شناسند. بهر حال اکنون که او بازداشت است بسیاری می پرسند که آیا باید برای آزادی اش کاری کرد یا نه مخصوصا با توجه به اینکه حسین درخشان بسیار بد نام است و دل خیلی ها با بازداشتش خنک شده است. در این گیر و دار هم بعضی ازسازمان های بین المللی به شدت نگران هستند که او برای جرم جاسوسی برای اسرائیل اعدام شود که به نظرم بعید است. چرا که مجازات جاسوسی در قانون اعدام نیست و پرونده اخیر فردی که برای جاسوسی اسرائیل اعدام شد آن طور که در خبرها آمده بود به دلیل همکاری آن فرد با بخش نظامی بوده است. بهر حال از منظر حقوق بشری باید بگویم حتی یک جانی باید از حقوق محاکمه عادلانه برخوردار شود یعنی شهروندى كه مورد اتهام قرار گرفته است، حق دارد آزادانه در يك دادگاه صالح، بى‏طرف و مستقل از خود دفاع کند. این حق همچنین شامل حق منع بازداشت يا حبس خودسرانه، حق اطلاع از علل بازداشت، حق برخورداري از وكيل؛ حق حضور فوري نزد قاضي به منظور بررسي مشروعيت بازداشت ، منع شكنجه و برخورداري از محاكمه‌ علني، حق بهره‌مندي از اصل برائت، حق اطلاع فوري از ماهيت و دلايل اتهام و حق دفاع از خود می شود.اين حق، در اعلاميه جهانى حقوق بشر و كنوانسيون هاى جهانى مورد تاييد قرار گرفته است. قانون اساسى جمهورى اسلامى ايران اصول 32، 34، 35،36،37، 38 و39 از اين حق دفاع كرده است. حسین درخشان حق دارد از حقوق برخورداری از محاکمه عادلانه برخوردار شود حتی اگر بدنام تر از خود شیطان باشد

Thursday, November 06, 2008

صلوات اجباری

تصویر فاکسی که می بینید در یک ایمیل دسته جمعی گرفتم که ممکن است شما هم در صندوق ایمیل تان دیده باشید. نمی دانم که واقعی است یا نه اما می دانم چنین دستورالعملی اگر واقعی باشد خلاف عقل و قانون و شرع است. به نظرم اگر کسی دین را بشناسد می تواند سادگی این اصل را درک کند که نمی شود دستورالعمل داد که دانش آموزان را به فرستادن صلوات های بیشتر مجبور کرد. من که یاد مینی بوس های بین روستاها افتادم که در آغازصلوات برای سلامتی راننده و آمرزش اموات فرستاده می شود. حالا تصور کنید اگر همه راه کسی دیگران را به صلوات فرستادن دعوت کند چه اتفاقی می افتد. احتمالا همه با شنیدن دعوت به صلوات تکراری یا به خنده می افتند یا فحش می دهند که طرف آن ها را به حال خودشان بگذارد. جالب است این صلوات اجباری شوخی برادر کوچک تر من در آغاز سفرهای تابستانی امان بود. باور کنید در ابتدا حتی مادر بزرگ عاشق صلوات بلند صلوات می فرستاد در حالی که ما در عالم کودکی به سادگی اش ریز می خندیدیم اما بعد که برادرم کوتاه نمی آمد و برای هر چیزی درخواست صلوات می کرد مادر بزرگم به خنده می افتاد و بیشتر اگر برادر جان ادامه می داد مادربزرگ عصبانی به زبان شیرین ترکی- فارسی متلکی بارش می کرد که ما از خنده منجر می شدیم. در واقع همه هدف بازی عصبانی کردن پیرزن بیچاره و شنیدن متلکش بود. خدا ما را ببخشد