Wednesday, July 02, 2008

فرنگ

وقتی وب لاگ فارسی می خوانم که دوستان عزیز به اصطلاح خارج نشین می نویسند دلم می گیرد برای حس غربت خوانندگان ایران نشین مخصوصا اگر جوان باشند. از اینکه نویسنده فرنگ رفته کلی پز می دهد از جاهایی که رفته... آدم هایی که دیده... حس هایی که تجربه کرده است و خدا نکند که وب لاگ نویس ما بدتر از من دانشجوی تازه به دوران رسیده ای هم باشد که در آن صورت تمام وب لاگش می شود قاب عکس طلایی افتخارات دانشگاهش. این فخر فروشی مساله جامعه ماست که برخی ها سعی می کنند تمایز خود را بواسطه کلاس و پول و ارتباط و تحصیل و سطح روشنفکری و حتی زیبایی جسمی به سایرین بقبولانند. من که دلم می گیرد برای جوانان ایرانی که این وب لاگ ها را می خوانند و فکر می کنند حتما در فرنگ خبری است. ای کاش ایرانی ها می توانستند به راحتی دنیا گردی کنند آن وقت می دیدند دنیا خیلی بزرگتر از دایره کوچک فخر فروشی بعضی ها ست. دلم می گیرد برای اینکه جزیره ای شدیم که در آن آدم ها به سختی می توانند تجربه دیدن جزیره های دیگر را داشته باشند. خدا را شکرکه حتی اگر پولش هم باشد پاسپورت ایرانی فقط به درد سه تا چهار کشور دنیا می خورد وگرنه برای دنیا دیدن ایرانی بینوا باید در شلاق خانه تبعیض آمیز سفارت خانه های خارجی تحقیر شود