Friday, September 14, 2007

اعدام را بس کنید شما را به خدا

موج اعدام ها به بهانه مبارزه با اشرار و اراذل اوج گرفته است. در سال گذشته سازمان عفو بین الملل اعلام کرد که در ایران صد و هفتاد و هفت نفر اعدام شده اند. البته فقط در چند ماه گذشته بیشتر از بیست نفر تحت عنوان اراذل و اوباش اعدام شدند. گذشته از بحث مربوط به اعدام که بعدا مفصلا راجع به آن می نویسم مساله این است که آیا در چهارچوب قوانین حاضر نیز حکم اعدام بر این افراد قابل تسری است در حالی که دادرسی به جرائم آنها پشت درهای بسته بدون دسترسی به وکیل صورت گرفت و احکام اعدام آنها با سرعت صادر و با سرعت نیز اجرا شد. خواندن روایت اعدام شدگان نگرانی از نقض گسترده حقوق بشر را پر رنگ تر می کند مثل اعدام سریع آن سه جوان ساو ه ای که هرگز جرم خود را نپذیرفتند. آنها در حالی به عنوان اراذل و اوباش اعدام می شدند که حتی یک فقره شکایت علیه آنها نبود. بسیاری از این اعدام ها حتی طبق قوانین موجود هم نباید اجرا می‌شد از این جهت مصداق اسراف در قتل است. من هم مثل عمادالدین باقی به سکوت بسیاری از مسئولین در برابر جریان اعدام های اخیر اعتراض می کنم که اگر آنها واکنش نشان می دادند سلیقه های فردی باعث اسراف در قتل نمی شد

Wednesday, September 12, 2007

نفض حقوق بشر بعد از یازده سپتامبر

موضوع نقض حقوق بشر بعد از یازده سپتامبر امری نیست که بتوان به سادگی از آن به بهانه مبارزه با تروریست گذشت. حمله آمریکا و متحدانش به افغانستان و عراق که موجب مرگ و آوارگی بسیاری از شهروندان این دو کشور خصوصا کودکان و زنان شد اصلی ترین عامل نقض ابتدایی ترین حقوق افعان ها و عراقی ها از جمله حق زندگی و حق صلح است که به بهانه مبارزه با تروریسم نادیده انگاشته شد. شکنجه وحشیانه زندانیان ابوالغریب توسط آمریکا از موارد دیگر نقض فاحش حقوق بشر است. ارائه گفتمان جدیدی از آزادی بیان که در آن برای مقابله با تروریسم تصویر نادرستی از مسلمانان ارائه می شود و اینگونه عدالت را زیر سئوال می برد مساله ای است که جای بحث زیادی دارد. از طرف دیگر در بعضی از کشورها مثل انگلستان دولت روزنامه ها را از گزارش نویسی در مورد پرونده های مربوط به مظنونین تروریست بازداشته است به این علت که ممکن روزنامه ها تصویر نادرستی از اقلیت های مدهبی خصوصا مسلمانان ارائه کنند. موضوع قابل اهمیت دیگر رویه های دوگانه و تبعیض آمیز علیه مظنونین به تروریست است که بر خلاف کنوانسیون های حقوق بشری است از جمله زمان طولانی بازداشت موقت... علاوه بر این ترس از اسلام در غرب محصول دیگر سیاست های نادرست بعد از یازده سپتامبر است که موجب رفتارهای تبعیض آمیز علیه پیروان این مذهب در بسیاری از کشورهای جهان شده است

Monday, September 10, 2007

سگ ها بازداشت می شوند

امروز به موضوعات متفاوتی برای نوشتن در این وب لاگ فکر می کردم. مرگ پاواراتی خواننده اپرا ... خیلی ها راجع به او نوشتند حتی کسانی که صدایش را نشنیده بودند... کشف گروه نئو نازی در اسرائیل ... ترسیدم که مطلبم به جای ضد صهیونیست بودن برچسب ضد یهودی بودن بخورد... به موضوعات مختلف فکر می کردم که ایمیلی از دوستم گر فتم در مورد بازداشت سگ ها در تهران ...گویا دوست بیچاره من سگش را با خودروی شخصی برای عمل جراحی به کلینیک دامپزشکی می برد که در حال برگشت نیروی انتظامی حیوان نیمه بیهوش او را بازداشت می کند. در این ارتباط بی بی سی نوشته است : (طرح ارتقای امنیت اجتماعی این روزها وارد مرحله جدیدی شده است تا آنجا که اگر تا دیروز سایه این طرح بر سر زنان و مردان "بدحجاب" یا "اراذل و اوباش" بود، امروز حیوانات نیز مشمول این طرح شده اند، به طوری که در آن سوی شهر در خیابان پلیس بازداشتگاهی برای سگ‌ها در نظر گرفته شده است. کنون در راستای طرح امنیت اجتماعی، نوک پیکان مستقیم این حیوانات را نشانه گرفته است؛ طرحی که برخلاف طرح‌‌های همچون مبارزه با "بدحجابی" بدون اطلاع قبلی به مرحله اجرا گذاشته شد
به عنوان انسانی که حیوانات را دوست دارد و به سگ ها که وفادارترین حیوان به انسان است، احترام می گذارد. به عنوان ایرانی که دین را می شناسد ( در سوره کهف دوست و نگهبان اصحاب کهف معرفی می شود. در سوره مائده آیه چهارم خداوند می فرماید: يَسْأَلُونَكَ مَاذَا أُحِلَّ لَهُمْ قُلْ أُحِلَّ لَكُمُ الطَّيِّبَاتُ وَمَا عَلَّمْتُمْ مِنَ الْجَوَارِحِ مُكَلِّبِينَ تُعَلِّمُونَهُنَّ مِمَّا عَلَّمَكُمُ اللَّهُ فَكُلُوا مِمَّا أَمْسَكْنَ عَلَيْكُمْ وَاذْكُرُوا اسْمَ اللَّهِ عَلَيْهِ از تو می پرسند چه چیزی برای آنها حلال شده...به آنها بگو: چیزهای پاکیزه برای شما حلال شده، و آنچه بوسیله جانوران شکاری (سگ، پرنده،...) شکار می کنید، (بوسیله) سگ هائی که آنچه خدا به شما آموزش داده به آنها آموزش می دهید. آنچه برای شما می گیرند و می آورند بخورید و نام خدا نیز بر آن ببرید. همچنین احادیث بسیاری درباره حقوق حیوانات خصوصا سگ ها وجود دارد. در نهج البلاغه حضرت امیر در شباهت مومن و سگ روایتی دارد که خواندنی است. در شرح لمعه سگ های مزرعه و نگهبان و خانه از دایره نجاست خارج شده اند) به عنوان کسی که قانون را می شناسد ( قانون مدنی حق مالکیت حیوانات خانگی از جمله سگ ها را پذیرفته است مگر اينکه باعث آزار همسايه شود) باید بگویم آزار حیوانات از جمله جدا کردن آنها از صاحبانشان خلاف انسانیت، خلاف طبیعت و خلاف دین است. این یک اصل است که در چهارچوب هر منفغت عقلایی و دینی می گنجد چر ا که با حیوانی که خداوند فقط برای دوستی با انسان و پاسداری از وی آفریده است باید مهربان بود مگر در موارد بیماری های خطرناک که چاره ای جز مقابله با حیوان وجود ندارد.در پاسخ آنهایی هم که ادعا دارند نگهداری سگ یک فرهنگ غربی است و باید با آن مقابله کرد باید بگویم که اگر کمی تاربخ بخوانند در می یابند که نگهداری حیوانات خانگی خصوصا سگ ها یکی از خصلت های مشهور ایرانیان بوده است. ایرانیان باستان به سگ دوستی شهرت داشته اند ( آن چنان که عرب عجم را برای این خصلت نجس می شمارد)زرتشتیان احترام خاصی نسبت به حیوانات از جمله سگ ها داشتند و جشن بهمنگان را به عنوان روزی برای حمایت از حیوانات نام گذاری کردند. به روایت تاریخ زمانی که اعراب به ایران حمله کردند یکی از تند روی هایی که برخی از سربازان مسلمان ضد عجم داشتند آزار به سگان زرتشتیان بود. آزار دادن سگ ها شکنجه ای بود که به شدت زرتشتیان را آزار می داد . انجمن حمایت از حیوانات به نقل از پیام احتسابیان می نویسد: ( بد رفتاری با سگ نشان ظاهری برجسته ی نوکیشی راستین بود و میزان آزاری که از آن پس مسلمانان و در طول قرن ها بر این جانور وارد کردند، نمونه ی غم انگیزی از بی مهری است که رقابت دینی می تواند ایجاد نماید)بنابراین فرهنگ ازار دادن سگ ها از دین نمی آید بلکه ناشی از فرهنگ عرب جاهل ضد عجم است که حتی دین هم نمی تواند کینه تاریخی اش را به مهربانی مبدل کند. حالا در قرنی که دوستی با حیوانات به سرعت جهانی می شود، درقرنی که مردم از کشورهای مختلف برای پایان دادن به آزارهای بی اساس انسان به حیوان با هم بسیج می شوند( کشتن فیل ها برای عاج ، خوردن زنده مغز میمون ها برای تحریک قوه جنسی، مبارزه برای حفظ نسل حیوانات ، شکنجه گاو ها در اسپانیا برای تفریح ، خوردن گوشت سگ و گربه در برخی از کشورهای آسیای جنوب شرقی)، در قرنی که تعداد گیاه خواران به شدت افزایش می یاید ( برای اینکه هیچ حیوانی برای تامین غذای انسانی کشته نشود) سگ های خانگی که نه بیمار هستند و نه تهدید و آزاری از آنها سر زده است، در کشوری که تمدن چند هزار ساله دارد بازداشت می شوند و احتمالا یک جوری هم نسلشان کنده می شود

Thursday, September 06, 2007

روحش شاد

خدا روحش را شاد کند. هفت سال زندگی او برابر هفتاد سال زندگی خیلی ها بود. هفت سال بود که سرطان سایه اش را پهن کرده بود بر زندگی اش. وقتی فهمید که سرطان خیال ندارد او را به حال خودش بگذارد زار نزد ... به زمین نیافتاد. مبارزه کرد تا زندگی بسیاری را که با بیماری دست و پنچه می کنند را نجات دهد. زندگی خودش را وقف کرد برای جمع آوری کمک های بشر دوستانه برای خیریه ها... هفت سال جنگید... برای این کار در مسابقات ماراتن یا دوچرخه سواری شرکت می کرد. با دیدن او مردم با خودشان فکر می کردند چطور ممکن است رنی بیمار بتواند در چنین مسابقاتی شرکت کند و حتی نفر اول شود. خیلی ها از او زیبا مبارزه کردن را یاد گرفتند. این زن مبارز انگلیسی چند روز پیش از دنبا رفت در حالیکه درس های زیادی از خودش به جا گذاشت. سالها می شد که کسی مثل او روی من تاثیر نگذاشته بود از وقتی که داستانش را خوانده ام با خودم فکر می کنم افسوس که بسیاری از ما فراموش کرده ایم حقیقت انسان بودن را

Monday, September 03, 2007

از کردستان تا انگلستان

چند روز پیش روبروی سازمان عفو بین الملل با عجله می رفتم که ساندویچی برای ناهار بگیرم که خیمه ای با عکس هایی از ایران نگاهم را جلب کرد. دختر نوجوانی عکس بزرگی از دو روزنامه نگار کرد به دست گرفته بود که اخیرا به اعدام محکوم شده اند. دادگاه رسیدگی کننده جرم آنها را محاربه اعلام کرده است ولی بسیاری می گویند که حکم آنها به علت روزنامه نگاری است... بگذریم ... از دختر نوجوان پرسیدم که از کدام سازمان می آیند گفت که یکی از محکومان عمویش است و پدرش را صدا زد تا بهتر جواب فضولی های یک هموطن را بدهد. پدر خانواده گفت که از شمال انگلستان به لندن آماده اند تا کاری برای برادرش بکنند. گفت که جایی را ندارند و شب ها در همین چادر می خوابند. روی چادر پرچمی هم بود که احساس کردم سمبل کردستان مستقل است. گفتم که اگر می خواهند به برادرشان کمک کنند بهتر است این پرچم را بردارند چون اگر ادعا دارند پرونده ایشان ناشی از دعوای آزادی بیان است نه محاربه به قصد استقلال کردستان... این پرچم یک جور ناجوری ساز مخالف زدن است و این اصلا به برادرشان کمکی نمی کند. مرد پرسید که شما به فدرالیسم اعتقادی ندارید گفتم که نه در ایران ...چرا که ما در آن مملکت به ثبات و صلح بیشتر از هر چیز دیگری نیاز داریم... زیاد حرف زدیم در آخر قبول کرد و پرچم را برداشت. برای او آزادی برادرش مهم بود ... موقع خداحافظی گفتم که احساسم این است که پرونده اشان زود تعدیل می شود . لبخندی زد و به زبان شیرین کردی دعایی کرد برای آزادی برادرش که امیدوارم زود قبول شود. بعد که به دفتر آمدم ایمیلی خواندم در مورد رد دعوای پناهندگی ساقی قهرمان ( مصاحبه با ایشان باعث توقیف روزنامه شرق شد) گویا ایشان درخواست پناهندگی اش در انگلستان بر اساس همجنس گرا بودشان توسط دادگاه مربوطه رد شده است پلیس این خانم را در شمال انگلستان دستگیر می کند و به فرودگاه هیتروی لندن می آورد تا سوار هواپیما کند اما در لحظات آخر نامه ای از یکی از مسئو لین می رسد که وقت بیشتری به ایشان داده شود تا بتوانند دعوای خود را ثابت کند. گویا در آن نامه ذکر شده بود که اگر این خانم به ایران برگردانده شود ممکن است به علت همجنس گرایی اعدام شود