Friday, March 24, 2006

آروزهایی برای سال نو


با اینکه سال نو شده است، آروزهایم برای سال جدید طعم کابوس های کودکی را می دهد که در تاریکی به خود رها شده است. این کودک از جنگ می ترسد. از وحشت، از گرسنگی، از بیماری که بر تن رنجور مردم نشسته است، از حسرتی که در چشم جوانان کشورش رخ می نماید..... اما سیب سفره هفت سین اینقدر سرخ است که از هر وحشتی بک آروز بسازد. حالا این کودک می تواند چون یک آدم بزرگ آرزو کند. خدایا صلح، خدایا نان، خدایا آزادی، خدایا برابری، خدایا حرمت انسانی، خدایا سلامتی ، خدایا امید و خدایا آرزو و باز آرزو

Sunday, March 19, 2006

چقدر قدر می شناسیم؟

همیشه گفته ام که از سال 1380 به بعد افسردگی سیاسی گرفته ام. دیگر حتی به سختی صفحه سیاسی روزنامه ها را می خوانم با اینکه ادعایم کمی مسخره به نظر می رسد چون در مملکتی که راننده تاکسی تئوریسن سیاسی است دیگر جایی برای فرار از سیاست باقی نمی ماند. اما بعضی چیزها با اینکه به شدت سیاسی است طعم دیگری برای بعضی از آدمها متل من دارد. آزادی اکبر گنجی از آن دسته است. وقتی عکس های او را دیدم به گریه افتادم. نه برای غربتش در زندان، نه برای آزادی بیان، نه برای زندانیان سیاسی بلکه برای غربتش در جامعه ای گریه کردم که همیشه به قهرمان نیاز دارد، قهرمانان افسانه ای که اصلا نمی توانند وجود خارجی داشته باشند. برای همین افسون زدگی ست که آنانی که برای آنها گام برداشته اند را قدر نمی شناسند. سال های 76 و 77 با اکبر گنجی در روزنامه خرداد و فتح کار می کردم. بعضی وقتها می شد که هیجان زده به گفتگوهایش با عماد باقی گوش می کردم تا ایده ای برای یادداشتی که می نویسم پیدا کنم. اما شاید در بین این سالها که او در زندان بود فقط هر چند ماهی به یادم می افتاد که در زندان است و دلتنگ زندانی بودنش می شدم. حالا او بین ماست. از خودم می پرسم آیا به او مدیونیم؟ از خودم می پرسم اگر به او مدیون باشیم پس باید چند نفری باشند که دلشان برای او وقتی که زندان بود و وقتی که آزاد شد، تپیده است ؟ می خواهم که این آدمهای قدر شناس را بشمارم اما شمارشم چنگی به دل نمی زند

Friday, March 17, 2006

DONT ATTACK IRAN

Reasons to demonstrate on March 18

  • Iraq is suffering – the occupation has cost more than 100,000 lives with no end in sight. Iraqis want our troops to go.
  • British troops are dying in Blair’s war – nearly 100 so far, with hundreds more badly injured.
  • The US and Britain are plotting new aggression – against Iran above all. The war could spread and it could become a nuclear war.
  • We were lied to about the attack on Iraq – it is time Blair was held to account for his decisions, which have undermined democracy.
  • Blair’s foreign policy is making Britain a terror target, as the criminal attacks of July 7 last year proved.
  • Freedom is under threat – civil liberties are being torn up by the government because of the so-called “war on terror”.
  • British Muslims are under threat. We must stand together to protect communities being targeted by Islamophobic racists.
  • Billions are being wasted on the occupations of Iraq and Afghanistan which could be used for pensions and public services in Britain.
  • March 18 is an international day of action against the occupation. Protests are already planned accross the world, including one in Iraq.
  • The world will be watching – let’s show friend and foe alike that the British people are opposed to the Iraq occupation and the threats to world peace and our freedom

Sunday, March 12, 2006

جنبش زنان و تحمل مدنی



بابک احمدی فیلسوفی که یک وقتی چپ بوده است و افتخارش این است که دیگر نیست می گفت میراث ناصواب کمونیست ها در ایران برچسب زنی است اینکه هر وقت از چیزی یا کسی خوشمان نمی آید برچسب سیاهی بر آنان می زنیم. متاسفانه سنت ناصواب چپی ها گریبانگیر جنبش زنان هم شده است.به خاطر همین اگر محبوبه عباسقلی زاده سالن شقایق را با هزار ترفند از ستاد مبارزه با مواد مخدر وابسته به نهاد ریاست جمهوری با این ادعا که دروغ هم نبوده است اجاره می کند که ما یک سازمان غیر انتفاعی هستیم و کارهای خیریه ای می کنیم بعد برچسب وهم انگیزی زده می شود که چطور است که مراسم اینها در سالن دولتی برگزار می شود و مراسم پارک دانشجو با خشونت پلیس روبرو می گردد.اینجاست که چه خوشمان بیا ید و چه خوشمان نیاید باید بپذیریم که دریک جامعه پیشا دموکراسی زندگی می کنیم که حرف از ارزشهای مدنی در آن حتی از مرحله شعار هم فراتر نرفته است. به همین دلیل است که وقتی خانم مرتاضی لنگرودی در مراسم روز جهانی زن با مهربانی به من می گفت باید بنشینیم و خودمان را نقد کنیم به ذوق آمدم اما می خواستم بپرسم نقد برای چه درجه ای از ظرفیت و چه درجه ای از تحمل... موقع ناهار بود که به فاطمه فرهنگ خواه و رضوان مقدم گفتم نبود تحمل مدنی عملا فرصت ایجاد یک گفتگوی پایدار و درونی را از جنبش زنان ایران گرفته است چه رسد به توان ایجاد گفتمان زنان با نیروهای بیرونی مثل دولت و سنت و فلان و بهمان
دغدغه مهم تر هدر دادن سرمایه اجتماعی جنبش زنا ن است. . ادبیات خودی و عیر خودی ، دوست و دشمن، ما و آنها همین سرمایه اجتماعی اندک جنبش زنان را بر باد می دهد. اصلا مگر آنها و اینها داریم، این گروه و آن گروه داریم آنهم در جنبشی که هنوز پایه های استقلال و استحکام را نیافته است. تعارف که نداریم مگر چند فعال زن در سرتاسر این کشور از نیروهای درگیر با جنبش زنان داریم که بخواهیم برای هر کدامشان چیزی ببافیم. متاسفانه ادبیات انگ زنی در فضای مجازی شدیدتراز فضای واقعی است. ادبیات خاله زنک بازی و دایی مردک بازی ( این هم یک جورتعادل جنسیتی در کلام!) در فضای وب لاگ نویس ها سنت حسنه ای شده است که پیروی از آن هم خوانندگان را به کامنت گذاری تشویق می کند و هم نویسنده را دچار این خود شیفتگی می کند که عجب معجونی نوشته است که قربان صدقه های فیلم فارسی کرور کرور نثارش می شود. شاید حرف زدن از منشور اخلاقی یا ارزش های حاکم بر جنبش زنان ایران هنوز زود باشد ولی فکر کنم حداقل می شود از تحمل گفتگو نه جیغ و داد و هیجان و احساسات صحبتی به میان آورد. شاید اگر گفتگو بود ، اگر تحمل مدنی بود، اگر رقابت ها ی منفی و حذفی نبود روز جهانی زن شکل دیگری در ایران برگزار می شد. شاید می شد قبل از برگزاری حتی با دولت جدید رایزنی کرد. شاید می شد امتیازاتی به نفع زنان ایرانی گرفت حتی اگر آن امتیازات قائل به حقوق بشر زنان نبود ناظر به چند مزیت اقتصادی می بود.شکر خدا که همه فعالان اجتماعی ما هم از مهارت رایزنی و لابی حرف می زنند اما وقت رایزنی آن را به فراموشی می سپارند. روز جهانی زن در ایران هم مثل خیلی از کشورها برگزار شد. در آن کشورها گروههای زنان دستاوردهای خود را جشن گرفتند و حالا از مکانیسم های پایداری و پیگیری حرف می زنند در ایران که تجمع زنان در پارک دانشجو با خشونت پلیس بر هم زده شد و اکنون هم به جای مکانیسم های تعاملی پیگیری دارند از تجزیه و تحلیل کی چه کار کرد و ما نکردیم حرف می زنند. اتفاقا واقعه پارک دانشجو یک فرصت برای جنبش زنان ساخته است که اهدافی را به صورت دراز مدت سامان دهد و آنها را پیگیری کند. این اهداف نباید فقط به یک اعلامیه واکنشی محدود شود بلکه باید سنگ بنای مراسم هدف دار سال بعد را بگذارد. شعار نمی دهم، نصیحت هم نمی کنم اما اگر کمی به میلیونها زن ایرانی فکر کنیم که اتفاقا بسیاری از آنها به شکلی که می شناسند فعال هستند دیگر حرف از هسته و رئیس و جبهه و گروه و صاحب اصلی جنبش زنان بی مفهوم می شود آن وقت همه زنان ایران صاحبان اصلی این جنبش می شوند و بدیهی است احساس مالکیت زنان ایران زمین یعنی مشارکت آنان در جنبش زنان
منبع عکس: خودم

Monday, March 06, 2006

جهان و روز جهانی زن


وقتی می خواستم نشست هشت تا هشت را که توسط محبوبه، شادی و بچه های سایت زنان برگزار می شود به لیست برنامه های شبکه بین المللی روز جهانی زن اضافه کنم با هزاران طرح، برنامه و نشستی روبرو شدم که در سرتاسر دنیا برگزار می شود. گروه های زنان انگلیسی و آمریکایی باز بیشترین تعداد برنامه ها را به خود اختصاص داد ه اند. سازمان آرورا شبکه بین المللی فعالی را تاسیس کرده است که در سرتاسر دنیا برنامه هایی را اجراء می کند. کشورهای اروپای غربی متل اتریش و فرانسه و اسپانیا با برگزاری کارگاه های آموزشی زمینه های تبادل داستان های موفق زنان را فراهم کرده اند. کشورهای آسیایی متل هندوستان و پاکستان قرار است با جشن هایی به استقبال روز جهانی زن بروند. آنها همچنین کارگاه های آموزشی در خصوص مسائلی متل بهداشت، اعتبارات خرد، فقر دارند. ترک ها هم قرار است با چند نشست به تقویت نقش زنان در تجارت و تصمیم سازی های تجاری بپردازند. ژاینی ها نقش زنان را در فرآیند تصمیم سازی به بحت گذاشته اند که فکر می کنم یکی از مهمترین مسائل زنان در ژاپن باشد. از زنان عرب هم اینکه زنان اماراتی می خواهند با گردهمایی زنان دانشمند و متخصص سهم زنان را در توسعه اقتصادی کشورشان و منطقه بررسی کنند. البته نمی دانم صدها زن ایرانی که در امارات به تجارت مشغول هستند هم در این نشست برنامه ایی خواهند داشت یا نه . در یمن زنان هنوز به حل مسائل بی خطر و ساده مشغول هستند، قرار است که در مورد سرطان سینه آموزش ببینند. در مورد ایران هم جالب است که بدانید وقتی می خواستم نشست هشت تا هشت را به شبکه بین المللی روز جهانی زن اضافه کنم، حتی نام کشور عزیزمان جز فهرست کشورها نبود. خوشبختانه اعتراض در سازمانهای مدنی بین المللی بیشتر وقت ها گوش شنوا دارد و مسئولان این شبکه با دریافت اولین نامه اعتراض آمیزم سریعا ضمن عذرخواهی نام ایران را به لیست اضافه کردند. شما الان به راحتی می توانید برنامه ایران را هم در این شبکه ببینید

لوگویی که می بینید برای روز جهانی زن در سال 2006 انتخاب شده است و شما می توانید آن را در وب سایت ها ی مربوط به جنبش های زنان در گوشه و کنار دنیا ببینید. شعار امسال برای خیلی از گروه های زنان صلح است. حتی زنان اروپایی از غم جنگ برای خواهران آفریقایی، عراقی و فلسطینی خود به تنگ آمده اند. بعضی از گروه ها هم به جنگ احتمالی بین ادیان با توجه به جریان اخیر ضد اسلامی در اروپا و بحت طراحی های توهین آمیز به مسلمانان "نه" گفته اند. برای همین وقتی محبوبه به من گفت گروه برگزار کننده هشت تا هشت شعار نه را انتخاب کرده است خوشحال شدم. نه گفتن اول از همه به جنگی که در فضای بین المللی ما را تهدید می کند و بعد و هم به تمام سنت ها، قیود، خرافات، کلیشه ها و ... که شکوفایی و توانمند شدن زنان این کشور را محدود می کند

Saturday, March 04, 2006

کدامیک؟ روز جهانی زن یا روز ملی آن؟

این روزها گروه های فعال زن البته بیشتر آنان که قرائت سکولاری از مساله زنان دارند و نگاهی هم به جنبش های جهانی می کنند، در گیر و دار برگزاری روز جهانی زن هستند. با تاکید به اینکه تساوی جنسیتی یک مساله جهانی است و هر کس که به نحوی به عدالت جنسیتی اعتقاد دارد می تواند به اندازه خود سهمی در این فرآیند داشته باشد، تصمیم گرفتم حداقل اطلاعاتی در مورد روز جهانی زن و اتفاقاتی که در گوشه و کنار دنیا اتفاق می افتد تا روز جهانی زن در این وب لاگ پست کنم
وقتی که به تاریخ روز جهانی زن نگاه می کنیم می بینیم که در سال 1909 همزمان با بیانیه حزب سوسیالیست آمریکا، اولین روز ملی زن در 28 فوریه در سرتاسر آمریکا برگزار شد.یک سال بعد موسسه بین المللی سوسیالیست نشستی در کپنهاک داشت و روز جهانی زن را اعلام کرد. این پیشنهاد با رای بیشتر از 100 زن از 17 کشور دنیا پذیرفته شد. در سال 1911 تصمیم کنفراس کپنهاک برای روز جهانی زن برای اولین بار در 19 مارچ در اتریش، دانمارک، آلمان و سوئیس برگزار شد. در این گردهمایی ها حقوقی که شرکت کنندگان بر آن تاکید داشتند حق رای دادن، حق کار، آموزشهای اختصاصی و پایان دادن به تبعیض علیه زنان در محل کار بود. در سال 1913 همراه با جنبش جهانی صلح علیه جنگ جهانی اول زنان روسی اولین روز جهانی زن را در 28 فوریه برگزار کردند در سال 1914 تقریبا در همه جای اروپا زنان در 8 مارچ روز جهانی زن را با شعار ضد جنگ به همراهی از خواهران روسی خود پاس داشتند. در سال 1917 زنان روسی تصمیم گرفتند که روز جهانی زن را دوباره در شنبه آخر فوریه برگزار کنند. از آنجا که بیش از دو میلیون سرباز روسی در جنگ کشته شده بودند شعار این اعتراض صلح و نان انتخاب شد. شنبه اخر فوریه مصادف شد با 23 فوریه در تقویم روسی و 8 مارچ در تقویم جورجیایی. بعد از آن در 8 مارچ تا امروز گروه های زنان ابتدا در اروپا و سپس د ر سر تا سر دنیا روز جهانی زن را پاس داشته اند
اینجا باید به دغدغه گروه های زنان که قرائت شرعی و اسلامی از مبارزات زنان دارند، پاسخ داد. بسیاری از آنان معتقد هستند که کپی برداری از جریان های بین المللی پاسخ مثبتی به جریان های وهم آمیز امپریالیستی است و تاثیری جز کم رنگ کردن نقش های محلی ندارد. البته هیچ شکی در این نیست که ما باید بیشتر به تقویت ایده ها و ابتکارهای بومی و محلی خود بپردازیم که منطبق بر شرایط بومی ما باشد اما این به ابن معنا نیست که نمی شود از گفتمان ها و جریانهای بین المللی به نفع شرایط بومی استفاده کرد به نظرم برگزاری روز اسلامی- ملی زن در کشورمان هیچ منافاتی با پاسداری از روز جهانی زن ندارد. می توان اسطوره های زن مذهبی و ملی را پاس داشت و از فرآیندهای بین المللی نیز به نفع تقویت گفتمان های بومی بهره جست